با یاد و نام خداوند مناندیدنیهای شمال زیبا را نمیشود انکار کرد این بار قصد کردیم چند جایی را که تا حالا در خطه زیبای شمال دیدن نکرده بودیم سفر کنیم با ما در این سفر با ما باشید تا خاطرات خوب خود را با شما تقسیم کنیم .هدف ما رفتن به شهر زیبای رشت ودیدن قلعه رودخانه در فومن و شهر زیبای تاریخی ماسوله و سپس صعود به منطقه دریاسر در دهکده زیبای عسل محله در جاده 2000 تنکابن بودپس از طی مسافت از شهر اراک به ساوه و جاده بوئین زهرا به شهر قزوین رسیدیم متاسفانه شهردار محترم قزوین الطفاتی به جاده منتهی به شهر رشت ندارند یعنی جاده ای که از کنار رشت میان بر به کمربندی وصل میشه از بس چاله چوله داره و آسفالتش بر اثر رفت و آمد خراب شده که کف ماشینهای سواری از جمله ماشین خود ما با آسفالتهای برآمده همانند تپه برخورد و صدار ناهنجاری را متساعد میکرد حالا چه بلائی سر خودروها میآمد بماند .جاده دو بانده و زیبای قزوین به رودبار و منجیل بسیار عالی وزیبا ولی متاسفانه کسانی که قصد دارند از زیبائی های منجیل استفاده کنند باید حتما به داخل شهر بروند والا از جاده کمربندی راه به جائی ندارندامامزاده هاشم -ع در نزدیکی شهر رشت هم بسیار جای عالی برای استراحت و زیارت است که سعادت یاری کرد و ساعتی را در این محل زیبا سپری کردیم شهر رشت شهر توریستی و زیباست و به هیچ عنوان اجازه زدن چادر در پارکها را نمیدهند به همین منظور مسافرین بدون چادر مسافرتی داخل پارکها و پیاده روها زن و مرد ملحفه ای روی خود کشیدند و استراحت میکنند که بنظر منظره جالبی برای این شهر بشمار نمیرود امید داریم شهردار محترم رشت فکری به حال اینگونه مسافرین که قصد زدن چادر را دارند بنمایند تا به زیبائی شهر لطمه وارد نیاورد.قدری در شهر رشت و مکانهای زیبای آن گذر کردیم و به سمت هدف اول خود یعنی قلعه رودخان و فومن حرکت کردیم از شهر رشت با فومن و قلعه رودخان فاصله ای یکی دو ساعته است بستگی به ترافیک این شهر ها دارد ما که از ترافیک شهر رشت چه موقع رفت و چه موقع برگشت کلافه شدیم علائم راهنمائی و رانندگی درست و حسابی نصب نشده که مردم را از جاده کمربندی به فومن و برعکس آن هدایت کند رفتن به داخل شهر مساوی با دو سه ساعت وقت تلف شدن تو ترافیک است این را حلقه گوش خود نمائید که اگر قصد رفتن به داخل شهر را ندارید از کمربندی آن پا به فرا بگذارید.ما در روز اول سفر وحرکت از اراک موفق شدیم نزدیکای غروب خودمان را به منطقه شلوغ و پر تردد قلعه رودخان برسانیم از همه جا ماشین فوران میکرد سویتهای کرایه ای خانه های اجاره ای و..... انگار در این روز غید قربان تمام ملت ایران به شمال آمدند جای سوزن انداختن نبوددر ابتدای ورود به منطقه میبایست از گیج نگهبانی گذشته و برای هر خودرو مبلغی را پرداخت کنید عجب کاسبی درست کردند الحمدالله تمام مردم شمال به شغل توریست پروری مشغولند از انواع فروشگاهها و اغذیه و پلو ماهی و فروش اجناس گرفته تا بازیهای رایانه ای و ..... همه در پای پله های قلعه رودخان موجود است .پلیس و حفاظت و قسمت اداری و نمازخانه هم وجود دارد ولی متاسفانه سرویس بهداشتی که لیاقت اینهمه مردم مظلوم و .... باشد در منطقه یافت نشد یا اینکه درش مهر و موم بود.ما هم در کنار رودخانه و درکنار جاده چادر خود را برافراشتیم تا لختی بیاسائیم که ناگاه گله ای گراز از کنارمان رد شده دنبال غذا میگشتند و با کیش کیش کردن ما با صبر و حوصله جاده را طی کرده و در جنگل محو شدند . لازم است برای شب مانی در این مکانها احتیاط لازم بشود از یک طرف گاوهای شاخ دار رها شده در محوطه ممکن بود با ماشینها و انسانها برخورد و صدماتی را وارد آورند واز طرف دیگر حیوانات وحشی هم ممکن از سمت جنگل وارد این محوطه شوندما هم بادیدن این وضعیت بساط خود را جمع کرده و در کنار سایر چادر ها اسکان یافتیم تا از خطرات احتمالی در امان باشیم که متاسفانه رقص و پایکوبی جمعی از ایرانیان و صحبت چادر های مجاور خواب را از ما و دیگران ربوده بودند .با همه اوصاف صبح شد و آماه رفتن به سمت هزار پله قله رودخان شدیم کم کم قاطرچی ها لوازم خورد و خوراک آلاچیق های طول مسیر را حمل میکردند بیشتر مسیر قلعه مجهز به این آلاچیق ها برای فروش اغذیه و چای و آش و سایر محصولات شمال بود ما به آرامی پله ها را طی کرده و با گرفتن عکس از مناظر زیبای پیش رو خود را مشغول میکردیم مسیر بسیار راحت و عالی و دارای پله هائی با شیب کم میباشد کم کم قلعه از دور نمایان شد ولی متاسفانه یا خوشبختانه مه و ابر ما را احاطه کرده بود از یک طرف خورشید و حالت شرجی را نداشتیم ولی از طرف دیگر رطوبت و مه باعث شد که نتوانیم عکسهای مناسبی از محل بگیریم در هر صورت حالت خوب و خوشی بود پس از پرداخت وجه ورودی قلعه رودخان داخل قلعه شده و با خواست خدا یکی دیگر از امکان تاریخی ایران را بازدید کردیم شرح حال قلعه در ورودی نوشته شده چند بارو و بنه با دیوارهای باز سازی شده و یک اب انبار و محلی برای استراحت نگهبانان خودنمائی میکردسرویس بهداشتی و آب چشمه در کنار و داخل قلعه وجود دارد آنتن تلفنهای همراه نیز کار میکرد برخی از پله های قلعه به قدری از هم فاصله دارد که میان سالان و خانمها بسختی از آن میتوانند بالا روند فردی که در آنجا مشغول جمع کردن زباله ها بود به یکباره شروع به گفتن اسرار قلعه برای حاضرین شد بسیار مطلع و عالی سخن میگفت همه را مدهوش حرفهای خود کرده بود سیر تا پیاز قلعه را بازگو کرد واقعا عالی بود .کم کم باران هم به ابر و مه اضافه شد و این رحمت الهی هم برای فروشندگان رحمت دیگر به بار آورد هر کیسه زباله زرد رنگ بزرگ را برای محافظت از باران بعنوان پانچوسه هزار تومان میفروختند گردشگران همه مجهز به پانچو کیسه زباله ای شده بودند بچه ای را دیدیم که در آغوش مادرش بسرعت به پائین میرفت گفتند از پله ها افتاده و مجروح شده امید داریم که صدمه ای ندیده باشد .بازدید از قلعه باتمام رسید و ما از این مرحله سفر خودرضایت داشتیم و اگر فرصتی دیگر پیدا شود دوباره به این مکان خواهم رفت انشا الله .شهر ماسوله هم در اطراف شهر فومن با فاصله از قلعه خود نمائی میکند ابتدا میبایست عوارض ورود به شهر ماسوله را پرداخت کنید و پشت سر خودروها و ترافیک وارد شهر شوید انگار همه مردم ایران وارد ماسوله شده اند شلوغ و پر ترافیک جای پارک هم به سختی پیدا میشد گردشگران خارجی بسیاری در گوشه و کنار یافت میشدند خصوصا برادران عراقی از همه نمایان تر بودند انگار وارد بهشت شده اند تمام پشت بامها و حیاطها تبدیل به مغازه های تجاری و هتل و سویت شده اند انگار جمعیت شهر را اخراج کرده و همه مغازه دار شده اند عکسهایی با لباسها و تفنگهای قدیمی و زیبا از گردشگران گرفته میشد و به آلبوم پر افتخار آنان میافزودنزدیک دوساعت به غروب مانده بود ولی انگار همه گرسنه بودند و در رستورانها مشغول خوردن ناهار گردشگران خارجی لباسهای گشاد پوشیده و با لچکی بر سر از این سو به آن سو میرفتند ماهم از شلوغی و همهمه به تنگ آمده بودیم زیبائی های شهر ماسوله را به خودش بخشیدیم و سریعا آنجا را به سمت لاهیجان ترک کردیم شب را در بام لاهیجان سپری کرده و صبح خود را به رامسر رساندیم تنی به آب دریا زده و در کنار دریا شب مانی کرده و خود را برای رفتن به جواهر ده آماده کردیم از جواهر ده گویم که نگفتنم بهتر است البته در راه رامسر به جواهر ده چند آبشار کوچگ و بزرگ وجود دارد که دیدن آنها خالی از لطف نیست ولی وقتی به جواهر ده رسیدیم تابلوها ما را به سمت پارک چنگلی هدایت کرد که کاش نرفته بودیم جاده ای سنگلاخ و خراب که چیزی از کمکهای ماشین باقی نمیگذارد یک جای دیگر نوشته بود دریا چه آن هم چنگی به دل نمیزد و یه مقدار آب فاضلاب را در خود جای داده و اسمش را دریاچه نهادند که جاده ای خطرناک و خراب و سنگلاخی دارد به ناچار از این مکانها فرار کرده و با راهنمائی یکی از مغازه دارها به مکان امامزاده ای رفتیم که چشمه گوارایی در کنار آن بود و ساعتی را در کنار سایه بنای امامزاده به استراحت پرداختیم آنقدر از جواهر ده ناراحت بودم که به در ودیوار فحش و ناسزا میدادم که بیخود و بیجهت مردم بلا نسبت شما مانند گله گوسفند دنبال هم راه میافتند و میایند وقتی از آنها میپرسیدم شما که تا انتهای شهر رفتید چه دیدید میگفتند هیچ رفتیم دور زدیم برگشتیم فقط برای دهداری جواهر ده خوب کاسبی راه انداخته هر ماشینی وارد این ده میشه عوارض میگیره و هیچ کاری را برای رفاه مسافران انجام نداده است که جای گلایه و شکایت دارد .سفر خود را به سمت تنکابن و جاده دو هزار ادامه دادیم در مسیر مجسمه کوهنورد جاده را مشخص میکند دریاسر در ابتدای صعود به قله سیالان است در مسیر جاده دو هزار به فرعی سمت جپ رفته و سراغ دهستان عسل محله را گرفتیم عسل محله دهستان توریستی و زیبا در لابلای جنگل و در بالای منطقه قرار دارد انواع سویتها و خانه های اجاره ای برای اسکان توریستها موجود است ما هم از فرصت استفاده کرده و برای رعایت اقتصاد مقاومتی از دهداری عسل محله اطاقی را با قیمت مناسب اجاره و شب را به صبح رساندیم .جالب اینجا بود که در کنار دهیاری امامزاده ای قرار داشت در حال مرمت و بازسازی در نیمه شب به سراغ ما آمدند و درخواست چراغ قوه داشتند گفتند مریضی را آورده اند در کنار امامزاده تا شاید شفا یابد والان احتیاج به دستشوئی دارد ولی لامپ سرویسها را دزدیدند اگر چراغ قوه دارید بدهید این مریض را به آنجا ببریم که به آنها کمک لازم انجام شد امید به شفای همه مریضای اسلام .صبح سرحال و آماده مقداری لوازم داخل کوله گذاشته و از مسیری که تا بحال نرفته بودیم رهسپار دریاسر شدیم تعدادی زن و مرد گردشگر هم مشغول صعود به دریاسر بودند پس از گذشت از پاکوب نمایان مسیر به چشمه گوارائی رسیدیم و یکساعتی شیب کوه مجاور عسل محله داخل جنگل را طی کردیم تا به دریا سر رسیدیم .فصل بازدید از دریاسر در اردیبهشتت و خرداد است که گلها و ریاحین و برف خودنمائی کرده و آنجا را به بهشتی تبدیل میکند و مادر فصل مرداد ماه به خشکی دریاسر برخورد کردیم فقط یک شیر آب در میان محوطه بزرگ دریاسر در کنار دامداری رهگذران را سیراب میکرد و مابقی خشک شده بود فقط وجه تمایزی که داشت ما توانستیم تمام جنگل و محوطه دریاسر را طی کنیم در حالی که در اردیبهشت بعلت وجود آب فراوان و باطلاقی بودن منطقه این امکان میسر نیست آلوهای جنگلی بسیار خوشمزه ای در داخل جنگل یافت میشد برخی از گردشگران تا توانستند از این آلوها با خود بردند جایتان سبز بود.بنظر میامد اهداف سفر ما باتمام رسیده و میتوانیم به وطن خود برگردیم ولی برایتان بگویم که به هیج عنوان روزهای تعطیل و آخر هفته هوس رفتن از جاده چالوس را نکنید که به گلوگاه مرزن آباد رسیده و ساعتها در ترافیک معطل خواهید شد راهنمایی و رانندگی توان مقابله با ورود خودروهائی که از اطراف و اکناف وارد جاده میشوند و نمیتواند جاده را یک طرفه کند به همین حال ترافیک شدید ایجاد میشودناگریر مجبور شدیم به این ترافیک تن داده و شب را در پیچ و خم جاده چالوس رانندگی کنیم ساعت 12 شب به کرج رسیدیم خدا پدر شهردارش را بیامرزد که در کمربندی کرج به تهران چند پارک عالی با مکانهایی برای استراحت مسافران غبوری درست کرده خداوند خیرش دهد . امیدوارم که با این گزارش باعث سردرد شما نشده باشم خواستم در لحظات شادو غم این سفر همراه ما بوده و از تجربیات استفاده کرده باشید انشا الله همیشه خوش و خرم باشید
یکی از میادین شهر رشت
مامزاده هاشم رشت
قلعه رودخان فومن
هزار پله قلعه رودخان
بنای اداری محوطه پائینی قلعه رودخان
جاهای مخصوص در قلعه برای تیراندازی و محافظت
اب انبار در قلعه رودخان از این محل آب به تمام مکانهای قلعه روان بوده است
محوطه پائین قلعه رودخان جائئ که شب گرازها از کنار ما عبور کردند
آلاجیقهای مسیر هزار پله قلعه رودخان
در ورودی قلعه
جاده دو هزار تنکابن
شروع مسیر دریاسر در عسل محله
طبیعت عسل محله
دریاسر در مرداد ماه
دامداران محلی در دریاسر
رودخانه ای کنار مسیر رفت به دریاسر
امامزاده ای در ماسوله
بازار داغ عکسهای رنگی با لباس و تفنگ در ماسوله
ترافیک شدید و ازدهام مسافر در ماسوله
بام لاهیجان
آبشارهای جاده جواهر ده
امامزاده جواهر ده با چشمه ای در کنار آن
میدانی در شهر رشت
+
![]()