#حب_الحسین_یجمعنا#موکب_مجاز
السلام علیک یا ابا عبدالله .
بار دیگر توفیق حضور در راهبیمائی اربعین زیارت عتبات عالیات سال 1397 حاصل شد که نتجربیات این سفر بشرح ذیل تقدیم میگردد
- با کمال خوشبختی و زحمت مسئولین نمایندگی های ویزای عراق در مراکز استانها مستقر و بعد از واریز وجه و درخواست ویزا 48 ساعته ویزا صادر گردید مبلغ ویزا 235000تومان میباشد
-کرایه اتوبوس از اراک تا مرز مهران با اتوبوس تک صندلی وی آی بی 85 هزار تومان که نسبت به کرایه های داخل عراق واقعا منصفانه میباشد
-حرکت از اراک ساعت 7 شب ورود به مهران ساعت 5 صبح خوشبختانه ترافیک و گیر و گرفتاری در راه مشاهده نشده بود البته موضوعه بسته به تاریخ حرکت و روزهائی که به اربعین فرصت میباشد هم وابسته است
-تاریخ حرکت ما 28 مهرماه مصادف با 10 ماه صفر بود و بر این اساس سیل جمعیت هم به نسبت روزهای منتهی به اربعین یعنی 20 صفر از کاهش خوبی برخوردار بود
- در مرز مهران هم به خوبی روادید بررسی و در کمترین فرصت مهر خروج از ایران صادر گردید
- قابل ذکر است زیر ساختهای مناسب هنوز در مرز مهران برای راحتی زائرین کامل نشده است علی الخصوص کمبود سرویسهای بهداشتی بوضوع مشاهده میشود بهتر است از سرویسهای بهداشتی بعدا گیت های مرزی استفاده شود که خلوت تر میباشد
-29مهر ماه مصادف با 11 صفر از مرز مهران توسط ون عازم شهر مقدس نجف شدیم لازم به ذکر است که نباید عجله کرد و با صبر و حوصله میتوان قیمت مناسب تری برای این بخش از سفر مهیا نمود علیرغم تبلیغات زیادی که انجام شده بود ولی ما با مبلغ 70 هزار تومان کرایه ون برای هر نفر عازم نجف شدیم
- حدود ساعت 6و نیم صبح که با ون عازم نجف شدیم ساعت 2 بعداز ظهر بعد از استراحتهای از قبیل صرف صبحانه صلواتی ناهار صلواتی توسط موکب های عراقی انجام میگردید که جا دارد از زحمات براداران عراقی و مهمان نوازی آنان در این سفر تشکر و قدر دانی گردد
-با توصیه یکی از همراهان محل مسجد آیت الله حکیم را مکانی مناسب برای استراحت و شب مانی در نظر گرفتیم این مسجد در کنار تقاطع غیر همسطح دو طبقه ای در نزدیکی حرم واقع شده مسجد بسیار بزرگ و مجللی است که توسط خاندان حکیم بنا شده و به زائرین خدمات رسانی مینماید
جمعیت بسیار زیادی در این مسجد جهت شب مانی و صرف شام مستقر شده بودند ما هم اثاثیه خود را در کناری گذاشته و برای زیارت مرقد مطهر حضرت علی ع عازم شدیم میبایست از کنار قبرستان وادی السلام عبور میکردیم آنجا را هم زیارت کرده و ذکر فاتحه نموده و با عبور از بازار های منتهی به حرم رسیدیم
- همراه سیل جمعیت به داخل حرم رفته ولی متاسفانه اجازه ورود موبایل را نداشتیم و از این فیض بی بهره شدیم بگذریم فیض زیارت قبر مطهر حضر ت علی ع از همه این مطالب بالاتر است نائب الزیاره شما شده و با ذکر زیارتنامه و نماز و خستگی راه تصمیم گرفتم که نماز جماعت را در مسجد حکیم اقامه نمایم که باران شروع به باریدن کرد فرشها را از کف زمین حیاط حضرت علی جمع آوری کردند که خیس نشود من هم که به نزدیکی های اذان مغرب میرسیدم با سرعت خود را به مسجد حکم رسانده و نماز جماعت را در آنجا خواندم
- درحین نماز مجددا باران شدیدی شروع به باریدن کرد و منظره بسیار جالب و هوای دل انگیزی را ایجاد نمود
- شام را هم در همین مسجد که شامل مقداری مرغ و چند عدد زیتون سیاه و گوجه و نان بود البته خوشمزه و بهداشتی صرف کرده و آماده خوابیدن شدیم که متاسفانه سیل جمعیت به مسجد هجوم برده و هر کسی دنبال لحاف و تشک بود
- از آنجائیکه امکانات محدود بود به عده بتو و تشک نرسید و متاسفانه عده ای با برداشتن لوازم برخی زائرین خود را اقناع میکردند که این کار آنان صحیح نبوده و به آنان متذکر میشدیم
- انباری گوشه مسجد هم تشک و متکا موجود بود ولی نمیدانم چرا به کسی نمیدادند و لی زائرین خود این مکان را یافته و خود لوازم را از آن خارج میکردند و موجب سلب آسایش سایر زائرین شده بودند
- من هم که این اوضاع را دیدم و نمیتوانستم با این شلوغی و چراغهای روشن به خواب روم تصمیم گرفتم همان شب اول پیاده روی خود را به سمت کربلا شروع کنم
-ساعت 12 الی بک نیمه شب روز دو شنبه 30مهر 97 مصادف با 12 صفر تنها این پیاده روی را از نجف آغاز کردم از نجف تا عمود اول خود حکایتی است و یکی دوساعت پیاده روی لازم دارد و میتوان آنرا مساوی با 150 عمود دانست
-حدود ساعت 2 نیمه شب به عمود اول کربلا رسیده و تا عمود 80 راهپیمائی کردم که خستگی باعث شد در یکی از موکبها یک تا دوساعتی استراحت کنم که این خواب بسیار لذت بخش مینمود
-نزدیک اذان صبح برخواسته و پس از نماز پیاده روی خود را ادامه دادم در راه موکب های فراوان عراقی و ایرانی مشغول خدمات به زائرین بودند در این روز تا عمود 800 راهپیمائی خود را ادامه دام تا اینکه از خستگی مجبور شدم در یکی دیگر از موکبها استراحت کنم در روز .اول آبان هم پیاده روی خود را ادامه داده و بطور کلی کل مسافت 90 کیلومتری نجف تا کربلا را یک روز و نصف بانجام رساندم مقداری پاهایم تاول زده بود که با مراجعه به مراکز درمانی بین راه آنها را مداوا کردم
- هرچه از پذیرایی عراقی ها و ایرانی ها بگویم کم است با ید خود بروید این حماسه را ببینید
بعدازظهر روز سه شنبه اول آبان به کربلا رسیده و در موکب اردکانیهای . عزیز ساکن شدم که تا حرم فاصله بسیار زیادی داشت حدود یکساعت و نیم پیاده روی لازم داشت
- ناجارا وسایل خود را در این موکب گذاشته و خواستم قدر استراحت کنم که شوق زیارت اجازه این کار را نمیداد نماز مغرب را بجا آورده و روانه حرم شدم پس از گذشتن از خیابانها و دو پل بزرگ به خیابان جمهوری رسیده و سیل جمعیت نشان از نزدکی حرم میداد
با شوق غیر قابل وصفی خود را به بین الحرمین رسانده و عازم زیارت مرقد مطهر حضرت عباس ع شدم پس از توفیق زیارت به سمت مرقد مطهر امام حسین ع رفته و آداب زیارت را بجا آورده و خوشبختانه به قول افراد عامی که میگفتند آیا دستتان به ضریح مطهر امام رسیده باید گفت اینجانب عقیده خاصی که باید دست خود را به ضریح برسانم نداشتم زیرا اصل خود آقا است این جعبه تعبیه شده بر ر وی حرم که از آهن و طلا است و لمس آن نمیتواند اثر قابل ملاحظه ای در قبولی زیارت داشته باشد ولی به نوعی اگر دست زائر به آن نرسد گویا چیزی را کم میآورد که به زحمت زیاد این توفیق نائل گردید
پس از توفیق زیارات به موکب اردکانیها بازگشته و دیدم که جائی که برای خواب گرفته بودم تصرف شده و زائری که این کار را کرده بود در خواب ناز فرو رفته بود من هم او را در دلم بخشیدم و لوازمم را به مکان دیگری در موکب دیگری بردم
- روز چهارشنبه دوم مهر 97 مصادف با 14 صفر ماه شب 14 راهم رویت کردم و تصمیم گرفتم برای گرفتن ارز دولتی به صرافیهای معرفی شده مراجعه کنم پرس و جوی فراوانی انجام شد و مشخص گردید باید به مکانی دور از حرم در نزدیکی پلی بنام جرث ضریبه بروم وقتی به مکان صرافی رسیدیم با حجم انبوه زائرین مواجه شدم که برای گر فتن ارز دولتی مراجعه میکردند یکی نام نویسی میکرد یکی فرم پخش میکرد یکی فحش میداد معلوم نبود صف کجاست و کی به ارز دولتی میرسیم نزدیکی ساعتت 9 بود من هم از گرفتن ارز منصرف شدم و گفتم به این گرفت و گیر نمیارزد
-قابل ذکر است که این محل به ترمینالی که زائرین را به سمت سامرا و کاظمین میبرد نزدیک بود تصمیم گرفتم حالا که تا اینجا آمده ام برای زیارت قبر امامین عسگریین که تا بحال توفیق زیارت پیدا نکرده بودم اقدام نمایم جند نفری را که دنبال ون برای رفتن به سامرا بودند پیدا کردند بالاخره پس از چانه زنی مبلغی حدود 235 هزارتومان برای رفت و برگشت به سامرا و کاظمین در نظر گرفتند و در ساعت ده صبح چهارشنبهه 14 صفر عازم شهر سامرا شدیم
-بدلایل امنینی و وجود داعش در منطقه اجازه عبور از جاده های اصلی را نداشته و از دهات و داخل نخلستانهای شیعه نشین این سفر صورت میگرفت دربین راه هم به امامزاده قاسم از فرزندان امام حسن ع رسید ه و ناهار را در این محل توسط موکبی ارائه شده بود صرف شد
در راه سامرا ادوات جنگی و سربازان عراقی یکی پس از دیگری در جاده حضور داشته و امنیت را حفظ میکردند از گیت های مختلفی عبور کرده و پس از گذشت ساعتها نزدیک غروب آفتاب به سامرا رسیدیم
سامرا مانند شهری غریب و جنگ زده بود ابتدای آن را دریاچه زیبائی فرا گرفته بود ولی از شهری با طراوت و خوب خبری نبود میگفتند مردمان خوبی ندارد و اعتقادی به ائمه اطهار ندارند
از محل پارکینگ ون ها تا حرم حدود یک ربع فاصله بود با عجله خود را به حرم رساندم تابتوان در نماز مغرب و عشا شرکت کنم ابتدا به زیارت قبور مطهر امامین عسگرین شتافته و با ذوق بسیار که میتوان موبایل خود را هم ببریم عکس و قیلم هم تهیه شد یک گنبد بزرگ در کنار حرم را قبلا بمب گذاری کرده بودند در حال بازسازی بود مناره ها و برخی از کاشیهای حرم هم تخریب شده بود که آن هم در حال بازسازی بود
حرم مطهر امامین عسگریین همانند ضریح مطهر امام حسین 6 گوشه دارد زیرا امام حسن عسگری ع امام هادی ع و نرجس خاتون مادر امام زمان عج و ... در آن مضجع شریف آرمیده اند
در کنار این مرقد سرداب امام زمان جائی که امام زمان عج از آنجا غیبت کبری خود را شروع کرده اند وجود دارد که با کاشی کاری و آینه کاری زیبائی مزین شده است
پس از زیارت قبور امامین عسگرین در ساعتی که تعیین کرده بودیم به سمت ترمینال رفتم ولی خبری از همسفرها و ون نبود حدود یکساعت علیرغم خاک آلود بودن وشلوغی محل دنبال ون میگشتم و بسیار اذیت شدم
که پس از تماس موبایلی متوجه شدم جای دیگری را برای برگشت در نظر گرفتند و متاسفانه اطلاع رسانی نشده بود بگذریم با سامرا خداحافظی کرده و به سمت کاظمین رهسپار شدیم حدود ساعت 12 نیمه شب به کاظمین که در نزدیگی بغداد است رسیدیم متاسفانه ون ما را در فاصله بسیار دورتر از حرم پیاده کردو خود به خواب رفت وما را روانه حرم نمود
-خوشبختانه افرادی که بصورت صلواتی زائرین را به سمت حرم میبردند وجود داشتند ما هم از این فرصت استفاده کرده و روانه حرم شدیم
در این ساعت شب حرم زیاد شلوغ نبود و توانستیم آداب زیارت را بخوبی بجا آوریم بابرگشت به سمت گاراژ و نبود وسیله مجبور شدم مسافتی را پیاده بروم در راه که میامدیم نشانه های را برای خود برای بازگشت در نظر گرفتم که یک از این نشانه ها چرخ و فلک شهر بازی بغداد بود از مغازه داری نشان از چرخ و فلک گرفتم که با کما ل شرمندگی موتور خود را روشن کرد و من را تا کاراژ برد و در راه که از او عذر خواهی میکردم مدام دستش را روی سرش میگذاشت و میگفت زوار امام حسین ع بر روی سر ما جای دارند و این نشاندهنده مهمان نوازی عراقی ها میباشد
دوباره مسیر برگشت به کربلا از داخل شهر بغداد و سپس از دهات و نخلستانها آغاز شد و ما اذان صبح روز پنج شنبه 3 آبان مصادف با 15 صفر به کربلا رسیدیم
- با خود فکر کردم سری به صرافی بزنم ببینم اوضاع احوال چه خبر است ولی با کمال ناباوری مشاهده شد صرافی باز است فقط دو نفر درصف حضور دارند سر یعا به محل رفته و ارز دولتی که با بازار آزاد فرق آنجنانی نداشت را گرفتم - صد هزار دینار را 960 هزار تومان میدادند که بازار آزاد آن یک میلیون و یکصد. هزار تومان بفروش میرفت فرقش دویست هزار تومان بود به گونه ای خرج سفر سامرا را جواب میداد
- برای روز بعدی موکب امام زمان که نزدیک تر به حرم بود انتخاب کردم و وسایل خود را در آن مکان قرار دادم موکبی بزرگ که صدها زائر را میتوانست در خودش جای دهد ولی امکانات سرویسهای آن محدود بود
- روز 15 صفر را هم با رفتن مجدد به مرقد مطهر امام حسین ع و حضرت عباس ع و زیارت این قبور و همچنین موزه ای که در جوار مرقد امام حسین ع است سپری کرده و آماده شدم تا نماز مغرب و عشا را در جوار مرقد مطهر امام حسین ع بر پا دارم
-خستگی های پی در پی بگونه ای شده بود که مجبور شدم چند بار از جای خود برخواسته و تجدید وضو کنم شما نمیدانید چقدر مشگل است جائی را برای اقامه نماز در صحن آقا ابا عبدالله پیدا کنید ولی این خواب لعتی دست از سرم برنمیداشت پیش خود فکر میکردم نکنه من مغضوب درگاه آقا هستم و با این خواب قرار نیست نمازی در جوار ایشان اقامه کنم
ولی از خدا خواستم کمک کند تجدید وضو کرده و به زیرزمینی که ادامه حرم مطهر و به راس الحسین معروف است رفته و با زحمت بسیار جائی را برای نماز پیدا کردم و توفیق اقامه نماز و زیارت دست آمد
با خود فکر کردم مدت زیادی تا اربعین باقیست و من با ماندن در کربلا جز اینکه مزاحمتی برای موکب داران و مهمان نوازان عراقی هستم کاری دیگری از دستم بر نمی آید و بهتر است به ایران برگردم
- صبح روز جمعه 4 آبان مصادف با 16 صفر به سمت کاراژ رفته و با پرداخت صدهزارتومان خود را با ون به مرز مهران رساندم و از آنجاهم که هنوز سیل برگشت شروع نشده بود با وجود باران سیل آسای که میآمد و من هم با داشتن پانجو پیش بینی این کار را کرده بودم با پرداخت مبلغ 50 هزار تومان با اتوبوس اسکانیا به سمت اراک حرکت کرده و با خواست خداوند منان این سفر معنوی باتمام رسید
قابل توجه
در موقع برگشت از مرز مهران عجله نکنید و دنیال اتوبوسی باشید که جای کافی و صندلی داشته باشد ما تا اراک در صندلی آخر اتوبوس شب سختی را سپری کردیم
پاسخ با نقل قول
