درختکاری

[آزاده.م]

در میان اینهمه دود و آهن مردی هست که برای بهتر شدن هوای تهران در کوههای شمال تهران درخت می کارد. شغل اصلی او خیاطی است و از طبیعت بسیار لذت می برد.
IMG-20140218-WA0000.jpg
فکر کردم شماره تماس او را اینجا بگذارم تا هر کس دوست دارد با او همکاری کند. برنامه به اینگونه است که در طول سال آقای قنبری و دوستانش هر بار که برای کوهنوردی میروند با کلنگ و بیل می روند و چاله هایی برای درختکاری می کنند. در فصل درختکاری چاله ها آماده است و درختان کاشته می شوند و لوله هایی برای آبیاری از رودخانه کشیده می شود.
شماره تماس: 88743210 آقای قنبری

[.saye.]

خیلی عالیه . بجز ایشون ما هم گروه های درختکاری تشکیل دادیم و الان این گروه ها تو چند تا از شهر های ایران فعال هستن . دوستان اگر دوست داشته باشن میتونن تو شهر خودشون هم درختکاری داشته باشن :)

[احمد نهاوندي]

سلام عزیزان ، هرکس درخت میکارد ، تخم نیکی می افشاند .

[احمد نهاوندي]

سلام عزیزان
کاشت درخت خیلی سخت نیست ، دشواری بزرگ آبیاری و نگهداری آن است . یکی از مشکلات وجود آب است (درمیهن کم آب ما ) .به همین خاطر نگهداری درخت در نقاط کم آب سخت است . از حدود 17 سال پیش که ساکن اراک شدم ، هروقت که به تهران میرفتم (حدود کیلو متر 75 جاده اراک به قم (نزدیک امامزاده ) که یک جوی آب دایم روان است و فقط یک درخت دیده میشود به فکر میرفتم که چرا فقط یک درخت؟؟؟ 27 اسفند 93 با همت 4نفر ازهمکاران 12تا درخت تهیه کرده و در آن محل کاشتیم (ردیف کنار جوی آب ) تا نیاز به آبیاری نداشته باشد . شاید باور نکنید که فردای همان روز که به تهران میرفتم ، دیدم دوتا از درختهارا برده اند ! ششم فروردین باز سر زدم ده تا درخت هنوز باقی مانده بودند . بیستم فروردین از دوستان شنیدم که بقیه را هم برده اند . 27 فروردین باز به تهران میرفتم ، 6تا درخت بردم و کاشتم ،دوم اردیبهشت که باز هم تهران میرفتم 6تانهال دیگه بردم تا ردیف را کامل کنم . با کمال تعجب دیدم که باز سه تا کم شده ، خلاصه 6تای جدید رو هم کاشتم . الان هم نمی دونم چند تا ازشون مونده . باورش سخته ولی واقعیتی است تلخ . نمی دونم چرا؟؟؟

[Mehdi]

چه حکایت تلخی

[احمد نهاوندي]

بازم سلام ،
ال قصه ، از پدرم یادگرفتم که زود خسته نشم ، دیروز یکشنبه 24/3 میرفتم گرمسار ، سر راه (در محل امامزاده ) رفتم سراغ درختها واسه ابیاری . با دیدن اینکه هنوز دو تا از درختها سبز موندن خوشحال شدم . 2تا از 24 تا ، اشکال نداره ، باید نیمه پر لیوان را دید (نیمه که چه عرض کنم یک از دوازده ) به فکر کاشت بقیه درختها هستم ( البته الان که دیگه امکان کاشت درخت ریشه ای نیست ، باید به فکر نهال گلدانی باشم ) ماهم داستانی داریم ها.....

[Mehdi]

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار... که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند

[احمد نهاوندي]

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار... که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند

سلام وسپاس مهربان ،
..... تا چه قبول افتدو....

[احمد نهاوندي]

بازم سلام ،
و اما قسمت چهارم داستان : دیروز 9/4/94شتم میآمدم تهران ، رفیق زندگیم هم همراهم بود . به محل کاشت درختها ( امامزاده جعفر ) که رسیدم زدم کنار و پارک کردم ( دیگه عادت کردم ) . از دیدن دو چیز خیلی خوشحال شدم ، یکی اینکه پای درختها خیس بود ، یعنی شخص دیگه ای به اونها آب داده بود ، دوم اینکه غیر از دوتا درختی که (از ابتدا )سبز مونده بودن ، دوتای دیگه هم که به نظر میآمد خشک شدن ، از پایین جوانه زده بودن .... آری آری زندگی زیباست .

[Mehdi]

تبریک میگم احمدآقا