Status :
تاریخ عضویت : Nov 2010
محل سکونت : هر جا که بگی
نوشته ها : 2,064
تشکر : 2,808
تشکر شده 4,704 بار در 1,444 ارسال

نوشته اصلی توسط
AidinSniper
سلام
خداروشكر شما خيلي جلو هستيد :) فكر كنم اصلن بهتره همينجا تسليم بشم و ديگه چيزي نگم

اختيار داريد قربان
ابنای روزگار به اخلاق زنده اند............................................ .......قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است
****
بهشت از دست آدم رفت،از اون روزی که گندم خورد..............ببین چی میشه اون کس که، یه جو از حق مردم خورد
@ge0tourism
@sha_af
@msadegh_sansari
khim.persianblog.ir
کاربر مقابل از Dr Ernesto عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
1-فصل اول مقدمه:
1-1-مقدمه
انسان ذاتاً طبیعت را دوست دارد. کمتر کسی است که در سفرهای بین شهری از چشم اندازهای طبیعت بیجان از جمله کوه، دشت و درههای کنار جاده لذت نبرد و به توصیف آنچه دیده نپردازد. کمتر کسی است که به یکی از برنامههای مستند تلویزیونی حیات وحش و طبیعت زنده هیچ علاقهای نداشته باشد و یا در محیطهای شهری از رفتن به باغوحش لذت نبرده باشد. اهمیت طبیعت بقدری است که در فرهنگ باستانی ایرانیان و در جشن نوروز باستانی- میراث ناملموس ایران- روزی را نماد طبیعت نامگذاری کردهاند. ارزش طبیعت و میراث آن به سرعت در حال تبدیل به نیروی مولد جدید در صنعت گردشگری است. تاریخچهی زمین در چشماندازهای زمین و در سنگ های زیر پای ما ثبت شده است. تاریخ کرهی زمین، سنگها، کانیها، فسیلها و شکل طبیعی زمین در گذر زمان بخش اصلی دنیای طبیعی ما را تشکیل میدهند. از طرفی، مارا بطور مستقیم به تکامل حیات، پیشرفت فرهنگی و حرکت بسوی پیشرفت بشریت سوق میدهند. زمینشناسی و چشماندازهای زمینشناختی بستر طبیعت را تشکیل میدهند و بر جامعه، تمدن و تنوع فرهنگی تاثیر اساسی دارند. زمین بیجان محل تشکیل ذخایر معدنی و منابع انرژی است که بدون آنها جوامع پیشرفته بوجود نميآمد. تاریخ ثبت شدهی زمین نشان میدهد که زمین بطور باورنکردنی شکننده و حساس است. زمین را باید چنان حفظ کرد که نسلهای آینده نیز بتوانند از آن لذت ببرند. شایسته است برای حفظ این میراث زمینشناختی کوشش نماییم زیرا این میراث اهمیت علمی، فرهنگی، زیبایی شناختی و همچنین پتانسیل فراوانی در توسعه اقتصادی دارد.
امروزه صنعت توريسم به عنوان صنعتي پويا و فراگير، همهي اركان وجودي يك جامعه و سيستمهاي جهاني را در برگرفته است، اما برخلاف تصور عامه مردم، توريسم تنها گردشگري، آن هم به شكل كنوني كه از سده ۱۹ ميلادي آغاز شده، نيست. بلكه در اصل به معناي گردشگري با اصالت و با انگيزه است نه سفرهاي بدون هدف و برنامه.
ژئوتوريسم نيز شکل ويژهاي از صنعت گردشگري است که در آن ژئوسايتها (مکانهاي ويژه زمين گردشگري) در مرکز توجه گردشگران قرار ميگيرند. يک ژئوسايت ميتواند چشم انداز، اشکال متنوع ناهمواريهاي سطح زمين، يک رخنمون سنگي، لايههاي فسيلدار يا يک سنگواره بخصوص باشد. و "جهانگردي زمينشناسي" بر روي جنبههاي فرهنگي و تاريخي، همچون توجه به ساخت بناها از صخرهها و سنگهاي محلي و به اشکال گوناگوني از فعاليتهاي معدنکاري متمرکز ميشود.
از بين جاذبههاي ژئوتوريستي هر کشوري، معادن از اهميت خاصي براي جاذبههاي توريستي برخوردار هستند که با عنوان ژئوتوريسم معادن مورد توجه قرار ميگيرند. چرا که ديدن معادن، روشهاي اکتشاف و استخراج آنها، دستگاهها و ماشينآلات مورد استفاده براي استخراج معادن، مشاهده انواع سنگها به ويژه سنگهاي قيمتي و جواهري براي مردم جذابيت خاصي دارد. همچنين درک مواهب خدادادي به صورت معادن و پتانسيل مناطق و روشهاي معدنکاري و تاريخچهي معدنکاري هر منطقه از گذشتههاي دور تا زمان حال، به منظور رونق گردشگري طبيعتگرا و پرکردن اوقات فراغت و کمک به درک و استفاده درست از مواهب و حفظ محيط زيست و آموزش همگاني علوم زمين و معدنکاري، از رويکردهاي جديد جهان است که خود ميتواند نقش مهمي در کارآفريني براي مهندسان معدن و افزايش درآمد جنبي معادن بخش خصوصي و حفظ طبيعت بيجان بعد از عمليات معدنکاري داشته باشد.
سرزمین ایران با مساحت 1648195 کیلومترمربع هفدهمین کشور وسیع جهان است که در غرب آسیا بین دریای معتدل خزر و دریای گرم و نیمه گرمسیری عمان و خلیج فارس قرار دارد. در حوزهی خلیج فارس حداکثر دمای هوا به 52+ و در شمالغرب کشور حداقل سرما به 40- درجهی سانتیگراد میرسد. ارتفاع زمین در ساحل دریای مازندران 25 متر پایینتر از سطح دریای آزاد است، درحالیکه در میان کوههای ایران بیش از یکصد قله با ارتفاع بالای 4000 متر و قلهی دماوند با بلندای 5671 متر دیده میشود. فلات ایران با پیشینهی زمینشناسی و موقعیت جغرافیایی ویژه، چشماندازهای بیکرانی از رشته کوههای عظیم، جنگلهای پهناور، مناطق بیابانی و کویری، دشتهای حاصلخیز، تالابهای بزرگ و کوچک، رودخانهها و آبشارها دارد. طبیعت ایران بسیار متنوع، گوناگون و شگفتانگیز است. ناهمواریها، شرایط اقلیمی، گیاهان و جانوران آن، که به تعبیری جغرافیای طبیعی و زیستی را شامل میشوند در کنار یکدیگر مجموعهای را تشکیل دادهاند که آن را در سراسر جهان کمنظیر ساخته است. وجود کوههای بلند که همواره پوشیده از برفاند تا جلگههای گرمسیری مشرف به خلیج فارس و دریای عمان از یک سو و جنگلهای مرطوب گیلان و مازندران تا بیابانهای فراخشک لوت از دیگر سو بعلاوهی مجموعهی تضادهای اقلیمی، توپوگرافی و زمینشناسی سبب پیدایش طیف وسیعی از انواع اکوسیستمها و ژئوسیستمها در این سرزمین شده است. جلوههای طبیعت در ایران پهناور آنچنان متنوع است که عناصری از اروپا، آسیا و آفریقا را در دل خود جای داده است. این عناصر در کنار گونههای جانوری و گیاهی و چشماندازهای خاص ایران، قابلیتها و ویژگیهای طبیعت کشور را دو چندان کرده است. این تنوع بدلیل موقعیت ایران است که همچون چهارراهی میان جغرافیای زیستی سه قاره قرار دارد. برخلاف تصور رایج که ایران را سرزمینی بیابانی توصیف میکند، حدود 55 درصد سطح کشور را کوه فراگرفته است و 45 درصد مساحت آن نیز زیرپوشش جلگهها، دشتهای پهناور، دریاچهها، تالابها و... است. تنوع اکوسیستمی و ژئوسیستمی در ایران سبب شده تا کشور از گیاهان، جانوران، ذخایر معدنی و چشماندازهای گوناگون زمینشناختی خدادادی ومنحصر به فردی برخوردار شود.
8000 گونهی گیاهی (برخی گیاهشناسان این رقم را 12000 گونه معرفی کردهاند)، 174 گونه ماهی آبهای داخلی، 20 گونه دوزیست، 206 گونه خزنده، 514 گونه پرنده، 168 گونه پستاندار، 25000 گونه حشره و بطور مشخص 358 گونه پروانهی روزپرواز جزء گونههای شناخته شدهی کشور محسوب میشوند. بعلاوه، همین یافتههای موجود در اکثر موارد پراکنده و نامنسجماند (خسروی فرد، 1384). در این میان گلفشانها، آبشارها، دهانههای آتشفشانی پراکنده در سراسر ایران، چشماندازهای مورفولوژیایی، ذخایر معدني و نفتی بالقوه و بالفعل، گنبدهای نمکی، چشمههای آبگرم، برخانها، کویرها و بیابانها، شکلهای زیبای فرسایشی ایران، بلورهای کمیاب و نایاب کانیها و فسیلهای شناخته شده و ناشناخته بر این جذابیتها افزودهاند. 16 پارک ملی، 13 اثر طبیعی ملی، 33 پناهگاه حیات وحش، 90 منطقهی حفاظت شده، 88 منطقهی شکار ممنوع، 22 تالاب بینالمللی، 9 ذخیرهگاه زیست کره، 91 ذخیرهگاه جنگلی و یک ژئوپارک نیز جزء داشتههای ایران محسوب میشود.
با عنایت به اینکه کشور ما یکی از کشورهای معدنخیز جهان به شمار میرود و با عنایت به پیشینه و سابقه طولانی معدنکاری در ایران، شماری از معادن بصورت معادن متروکه و راکد درآمدهاند که به نوعی جزء معضلات زیست محیطی بشمار میروند. با توجه به اینکه برخی کشورها معادن متروکه و فعال خود را به سایتهای گردشگری معدنی تبدیل نموده و تجربیات و مشاهدات حاکی از رغبت به سرمایهگذاری روزافزون در این زمینه میباشد، برآن شدیم تا برای نخستین بار این پروژه را در کشور اجرا کنیم. این نوع گردشگری در کنار پایدار بودن، بدلیل ایجاد اشتغال و درآمد، امکان رشد و بهینهسازی به محیط میدهد. این نوع گردشگری حامی و تقویتکننده شاخصههای جغرافیایی از جمله محیط زیست، میراث تاریخی و فرهنگی، هنرهای زیبا و نیز بهبود شرایط معیشتی بومیان میباشد بطوریکه عملاً «مناطق زشت را زیبا و مناطق فقیر را غنی» خواهد کرد.
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
1-2- اهميت موضوع
در بحث اهميت توجه به موضوع گردشگري معدني ميتوان از 2 جنبه آن را مورد توجه قرار داد.نخست از لحاظ اهميت اين موضوع در بينش اسلامي و سپس تأثيري كه گردشگري اسلامي در رونق اقتصادي يك جامعه خواهد داشت.
1-2-1- گردشگری در اسلام و تفسیر ژئوتوریسم:
بينش اسلامي به جهانگردي توجه خاص دارد، به گونهاي كه گردش در زمين براي رسيدن به دركي بالا براي ستايش قدرت مطلق و تأمل در نظام آفرينش خداوندگار باري تعالي از سفارشهاي مؤكد قرآن است. از اين رو، مفهوم اسلامي گردشگري مقرون با دانش و معرفت شده است. با چنين آموزههاي گردشگري اسلامي، تفسير ژئوتوريسمي را مي توان بر پايهی تفكر در آفرينش جهان با ديدگاههاي اسلامي انجام داد. از اين رو با بوميسازي تفسير در صنعت ژئوتوريسم در كشورهاي اسلامي، اين صنعت به گردشگري مدبرانة اسلامي تبديل ميشود كه بر لذت بردن از آفريدههاي الهي و پي بردن به قدرت الهي در خلقت كوهها، درهها، صحراها، جنگلها، آسمان، درياها، و اقيانوسها استوار است.
امروزه، زمينشناسي به جذب گردشگر و گردشگري متفكرانه و مدبرانه كمك ميكند و جاذبههاي فراواني از سطح خرد تا كلان را دربردارد. براي مثال در برخي مناطق كانيهاي دارويي در جلب گردشگران جايگاه ويژهاي دارند، چرا كه سنگها و كانيها در كنار قابليتهايي نظير زيبايي، گرانبهايي، و درماني بودنشان، جاذبهاي خاص دارند. در اسلام نيز استفاده از انگشترهايي با نگينهاي عقيق، فيروزه، و شجرالشمس توصيه شده است. در سطح مفاهيم كلان نيز طبق نظر فلاسفة اسلامي، منظور خداوند از آفرينش عالم، انسان و تكامل انسان بوده است و كمال اصلي در هستي رسيدن به مقام انسان كامل است.
1-2-2- تاثیر اقتصادی ژئوپارکها در کشورهای مختلف جهان:
طرح برنامة ژئوپاركهاي يونسكو به كنفرانس بين المللي كه در سال 1990 در شهر ديژن فرانسه برگزار شد برميگردد. هدف از توسعة ژئوپاركها اين است كه با توجه به وجود مجموعهاي جهاني از سايتهاي علوم زمين، برنامه هاي توسعة اقتصادي پايدار با حفاظت از ميراث زمين تركيب شود. توسعة ژئوپاركها با اهداف پروژة انسان و بيوسفر همخواني دارد و مي تواند مكمل طرح فهرست ميراث جهاني يونسكو نيز باشد. شبكة ژئوپاركهاي جهاني يونسكو كه از سال 2004 ميلادي شكل گرفت نقش بسيار مهمي در رشد اقتصادي و اشتغالزايي مناطق داشت.در اينجا نمونههايي از تأثير گسترش گردشگري معدني در رشد اقتصاد چند كشور را بيان ميكنيم.
الف) چین: از سال 2000، براساس برنامة ميراث زمينشناسي و با هدف حفظ اين ميراث، كشور چين به طور رسمي 44 ژئوپارك ملي را معرفي كرد كه عمدتاً با موقعيت ساختاري و تكتونيك ويژه مشخص ميشوند. حفظ و توسعة اين ميراث در چين فوايد اجتماعي، اقتصادي و محيط زيستي مطلوبي داشته و باعث شناخت جايگاه ويژه و ممتاز اين كشور در شبكة ژئوپاركهاي جهاني تحت سرپرستي يونسكو شده است. در چين تعداد توريستها و ژئوتوريستها در سال 1980، 7/5 ميليون نفر بود، در حالي كه در سال 2001 اين ميزان به بيش از 89 ميليون نفر رسيد. اين خود حاكي از رشد بسيار بالاي تعداد توريست و ژئوتوريست در اين كشور است. بررسيها نشان ميدهند با تغيير شرايط سازماني و اداري ژئوپاركهاي چين، از ژئوپاركهاي استاني به ژئوپاركهاي ملي و ژئوپارك جهاني، تغييرات قابل توجهي در تعداد توريستها و در نتيجه درآمد حاصل از ژئوتوريسم پديد آمده است. دريافت عنوان ژئوپارك ملي، انگيزه و محرك بسيار خوبي براي رشد اقتصاد محلي در چين بوده است.
آمارها نشان ميدهند در اولين سال پس از تصويب ژئوپاركهاي ملي چين در سال 2002، تعداد توريستها 28/7 درصد و درآمد حاصل از گسترش ژئوتوريسم 50 درصد افزايش داشته است.
ژئوپارك ملي يونتايشان[1] در استان هنان چين يكي از نمونههاي موفق ژئوپاركهاست. جيانجون و همكارانش (1388) مينويسند:
ژئوپارك ملي يونتايشان با مساحت 190 كيلومترمربع در سال 2001 به عنوان ژئوپارك ملي چين به ثبت رسيد و در سال 2004 به شبكة ژئوپاركهاي جهاني يونسكو پيوست. اين ژئوپارك از نظر فيزيكي داراي تركيبي از صخره، دره، جنگل، و آبشار است كه به همراه جاذبههاي علمي و فرهنگي مورد توجه صنعت توريسم قرار گرفته و به پايگاهي استاني براي آموزش و پژوهش تبديل شده است. در سال 2001 كه سال افتتاح اين ژئوپارك است، 600هزار نفر از اين ژئوپارك ديدن كردند. عوايد حاصل از فروش بليت ورودي 14ميليون يوآن بود كه نسبت به سال قبل دوبرابر افزايش داشت. در سال 2002 تعداد بازديدكنندگان به 940هزار نفر رسيد كه درآمد آن 27/2 ميليون يوآن بود. به دنبال مراجعة گردشگران، فرصتهاي شغلي براي ساكنان محلي افزايش يافت. در سال 2002 درآمد حاصل از ايجاد ژئوپارك و رشد صنعت توريسم در منطقه به 620 ميليون يوآن رسيد كه نسبت به سال قبل افزايش 5 درصدي را نشان ميداد. بيش از 60 هتل در اين منطقه ساخته شد و 4000 شغل جديد ايجاد شد. توسعة ژئوتوريسم سرمايهگذاران داخلي و خارجي را به اين مكان جذب كرد.
در سال 2003، به رغم شيوع بيماري سارس در جنوبشرق آسيا و تأثيرات منفي آن بر صنعت توريسم اين منطقه، مسئولان ژئوپارك با بهبود امكانات و اطلاعرساني توانستند 950 هزار گردشگر را به اين ژئوپارك جذب نمايند. همچنين، پيشبيني شده بود كه پس از الحاق اين ژئوپارك به شبكة ژئوپاركهاي جهاني يونسكو، درآمد آن به بيش از 100ميليون يوآن در سال برسد. در اولين سال الحاق اين ژئوپارك به شبكة ژئوپاركهاي جهاني يونسكو در سال 2004، ميزان درآمد ژئوپارك رشد بسيار قابل توجهي داشت و به 120 ميليون يوآن (معادل 15 ميليون دلار آمريكا) رسيد.
در سال2005 ميلادي، در شهر زيوو[2] كه اين پارك در آن واقع شده است، 331 هتل و رستوران و 25 فروشگاه عرضة محصولات توريستي (صنايع دستي، منسوجات و...) احداث شد. درآمد حاصل از گسترش ژئوپارك و ژئوتوريسم حدوداً 540 ميليون يوآن بود، در حالي كه براي آماده سازي زيرساخت هاي لازم براي ايجاد اين ژئوپارك فقط مبلغ 500 ميليون يوآن هزينه شد. ساكنان دهكدة آنشانگ[3] در مجاورت اين ژئوپارك در سال 2000 بسيار فقير بودند و درآمد هر خانوار سالانه حدوداً 260 يوآن بود، اما ارقام سال 2005 ميلادي نشاندهندة رشد بسيار قابل توجهي است، به طوري كه درآمد سالانة هر خانوار به 50 هزار يوآن رسيد. علت اصلي اين افزايش چشمگير گسترش ژئوتوريسم در منطقه و ايجاد اشتغال بوده است.
ژئوپارك جهاني فانگشان[4] در استان پكن مثال ديگري از نمونههاي موفق در كشور چين است. اين ژئوپارك با مساحت تقريبي 954 كيلومترمربع در چين شمالي قرار دارد كه در سال 2006 ميلادي به دليل وجود چشماندازهاي كارست، ميراث طبيعي و فرهنگي زيبا و بينظير، به عضويت شبكة ژئوپاركهاي يونسكو درآمد. در سال 2005 براي ايجاد زيرساختهاي لازم براي توسعة ژئوتوريسم و ايجاد تعامل بين توسعه و حفاظت از ميراث موجود در پارك، حدود 256 ميليون يوآن (معادل 32 میلیون دلار آمریکا) هزينه شد. همچنين 470 ميليون يوآن براي تخريب ساختمانها، نصب تابلوهاي تبليغاتي، راهنما، كشت درختان، و گلكاري هزينه شد. در همان سال 7 ميليون نفر از اين پارك ديدن كردند كه فقط درآمد حاصل از فروش بليت ورودية آن 970 ميليون يوآن بود. براي دسترسي به اهداف ژئوپارك، 53 معدن زغال سنگ و 1155 كارگاه و كارخانه تعطيل شدند و به جاي شغلهاي تعطيل شده، شغلهايي مانند حمل ونقل، تهية وسايل و ارزاق عمومي، و ساير كارهاي خدماتي براي صنعت ژئوتوريسم گسترش قابل ملاحظهاي يافت. با رشد سريع ژئوتوريسم در منطقه، 11هزار فرصت شغلي جديد براي ساكنان منطقه مهيا شد و درآمد سرانة كشاورزان به 17.000 یوان (معادل 2120 دلار آمريكا) رسید.
مثال ديگر از ژئوپاركهاي كشور چين، ژئوپارك جنگل ماسه سنگهاي نوك تيز ژانگ جياجي[5] است كه در استان هنان چين واقع است و در سال 2001 به عضويت شبكة ژئوپاركهاي يونسكو درآمد. تعداد توريستهاي آن نسبت به سال قبل از عضويت در شبكة ژئوپاركهاي يونسكو 60 درصد افزايش را نشان ميدهد و سالانه حدود 5/2 ميليون نفر از اين ژئوپارك جهاني بازديد ميكنند.
نمونة ديگر، ژئوپارك مونت لوشان است كه از سال 2001 به عضويت شبكة ژئوپاركهاي ملي چين پيوست و نقش قابل توجهي در اقتصاد محلي داشته است، به طوري كه يك سال پس از آن (در سال 2002 ميلادي) درآمد حاصل از آن 23 درصد بيش از سال قبل بود. در سال 2004 وجود ژئوپارك مونت لوشان در استان جيانگ زي باعث شد درآمد استان به 131 ميليون يوآن برسد كه در تاريخ اين استان بيسابقه بوده است. آمارها نشان ميدهند فقط در يك روز حدود 10 هزار نفر از اين ژئوپارك بازديد ميكنند.
ب) تونس: درآمد تونس از توريسم طي پنج ماه اول سال 1999 به 503 ميليون دلار رسيد. تعداد بازديدكنندگان از مناظر طبيعي و بيابانهاي تونس در فصل اول سال 1999 به 1.47.000 نفر رسيد كه نسبت به ميزان مشابه سال قبل 7/31 درصد افزايش نشان ميدهد. تونس هم اكنون در بخش ژئوتوريسم به بيابانگردي توجه ويژهاي نشان داده است و در اين بخش سالانه 3ميليارد دلار درآمدزايي دارد.
اينها تنها نمونهي اندكي از صدها موردي است كه در جهان وجود دارد.بر اساس برآورد سازمان جهاني جهانگردي (WTO) در نخستين دهة قرن 21 براي صنعت توريسم رشد 4/3 تا 7/6 درصدي پيش بيني ميشود كه بيشترين قسمت از اين رشد در بخش ژئوتوريسم به وقوع ميپيوندد و رشد اين بخش بين 10 تا 30 درصد خواهد رسيد.
با توجه به اينكه كشور ما كشوري اسلامي است با گسترش گردشگري معدني به يكي از سفارشهاي قرآني كه گردشگري در زمين است عمل كردهايم.از طرفي با توجه به تأثير فراواني كه اين موضوع در رشد اقتصادي كشورهاي جهان داشته،منطقي است كه ما نيز براي ايجاد فرصتهاي شغلي جديد و افزايش درآمد محلي، نگرش جديدي به گردشگري معدني به عنوان يك منبع درآمد داشته باشيم.
[1] Yuntaishan
[2] Xiuwu
[3] Anshang
[4] Fangshan
[5] Sandstone Peak Forest Zhangjiajie
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
-.فصل دوم اصول و مفاهيم اساسي در بحث گردشگري معدني
2-1- مقدمه
بديهي است كه براي تصميمگيري صحيح در هر زمينهاي ابتدا بايد با موضوع و مفاهيم بهكار رفته در آن آشنا شويم.در اين بخش ابتدا مفاهيم كاربردي گردشگري و سپس مفهوم گردشگري معدني بيان شده است.در انتهاي فصل نيز رابطه گردشگري معدني با تمدن ايران و سابقه معدنكاري در ايران بررسي شده است.
2-2-تعريف موضوع:
لغت توريسم(Tourism) از كلمهي تور (Tour) به معناي گشتن اخذ شده كه ريشه در زبان لاتين دارد. در فرهنگ لغت معناي مدرنتوريسم، مسافرت به منظور سرگرمي با مقاصد مختلف ذكر شده است (جعفري، 2000). در كشورهاي توسعهيافته، واژهي توريسم (گردشگري) از قرن نوزدهم و بهويژه از اوايل قرن بيستم، با گسترش وسايل حمل و نقل، به گردشگري انبوه تغيير شكل و ماهيت داد. واژهي توريسم به معناي ايدهي مسافرت كردن، جابجايي و حركت به سوي اهداف مختلف است كه احساس گردش و حركت مداري گردشگر را ميرساند. چون به جايي بازميگردد كه از آنجا حركت كرده است. گردشگري عبارتست از صنعتي شكوفا كه قادر به اشتغالزايي است، اقتصادهاي محلي را بارور ميسازد و سطح زندگاني را بالاتر ميبرد.
از ديد غربيها اولين جهانگردان (توريستها) كساني بودند كه به قصد فتح كردن مسافرت ميكردند. اما در واقع قرن نوزدهم زمان تولد صنعت توريسم است. در اين قرن براي اولين بار بود كه در زبان انگليسي واژهي توريست را استندال[1] در كتابي به نام خاطرات يك تور مطرح كرد و در سال 1899 اولين سمينار بين المللي توريسم در لندن برگزار شد.
توريست (گردشگر) كسي است كه به قصد تفريح و تفرج، تجارت و ديدار خويشان به طور موقت (و نه دائم) در زماني بيش از يك روز و كمتر از يك سال به مكاني خارج از قلمرو زندگي و كاري خود سفر ميكند (كوپر و همكاران، 2000). اما امروزه آنچه اهميت فراوان دارد اين است كه گردشگري تنها به معناي تعطيلات نيست و مقصود از آن آرامش اعصاب و تفريح و نفي كامل دنياي كار نيست. بلكه شكل مثبتي از گذران وقت آزاد، به شكل لذت بردن از جاذبههاي طبيعي زميني است كه روي آن زندگي ميكنيم. گردشگري به معناي كسب دانش نيز هست و امروزه توريست جوامع پيشرفته، به دنبال بومشناسي، زمينشناسي، علم، فرهنگ، تاريخ و اصالت است.
لورنزتي (1995) اظهار ميدارد كه با مسافرت كردن، از پيرامون اطراف خود نكاتي را فراگرفته و به خودشناسي ميرسيم. امروزه گردشگري فقط لذت بردن و به معناي دور بودن هرچه بيشتر از مكان كار نيست. اين فعاليت حتي با بخش خدمات نيز مرزهاي مشخصي دارد. در صنعت توريسم، جاذبههاي مقصد (مثل جاذبههاي زيباي زمينشناسي و ژئومورفولوژي) توليدات گردشگري محسوب ميشوند. بعبارت ديگر جاذبههاي مقصد، محصول گردشگري است و به منزله ي كالا به مشتري عرضه ميشوند. بنابراين كشورهايي كه تنوع بيشتري دارند، مقصد مهم گردشگري طبيعتگرا بشمار ميآيند.
در اين صنعت، منظور از مشتري، گردشگران علاقمند به بازديد از جاذبهها هستند كه براي رسيدن به مقصد گردشگري، اقامت در مقصد، بازديد و شركت در فعاليتهاي جنبي مقصد متحمل پرداخت هزينه ميشوند. در صنعت گردشگري برخلاف بازار معمولي كالايي جابجا نميشود اما خدماتي براي رضايت گردشگران عرضه ميشود (مثل اجارهي اتاق يا توضيح علمي پديدهها) و در ازاي آن خدمات، مبالغي مبادله ميشود كه اين مبالغ همانند بازار به گردش و رونق اقتصادي مقصد گردشگريمي افزايد. همچنين مقصد گردشگري با امكانات و جاذبههاي منحصر به فرد طبيعي، فرهنگي و تاريخي همراه است. با اينكه مشتري در خريد كالا بطور معمول قيمت كالا را با نمونههاي مشابه مقايسه كرده و در مقابل كيفيت همسان، محصول ارزانتر را خريداري مينمايد، جاذبههاي مقصد گردشگري شامل محدودهاي از كالاها و خدمات (مانند حمل و نقل)، تسهيلات و منابع طبيعي است كه به تناوب مصرف ميشوند.
مفهوم مصرف خدمات در صنعت گردشگري متفاوت از صنايع ديگر است. براي مثال، مصرف خدمات حمل و نقل در صنعت گردشگري سوار بر وسيلهي نقليه و پياده شدن در مقصد گردشگري است كه در ازاي پرداخت هزينه از طرف گردشگر صورت ميگيرد. در نهايت، محصول گردشگري اغلب محصول تركيبي است كه توليد آن مستلزم همكاري و مشاركت بخشها و سازمانهاي مختلف است.
عموم مردم معنای گردشگری را بازدید از میراث فرهنگی از قبیل بناهای تاریخی و موزههای مردمشناسی قلمداد میکنند. درحالی که با دیدگاه نو، تعداد علاقمندان به میراث طبیعی بسیار بیشتر از میراث فرهنگی است. صنعت گردشگری طبیعتگرا اصطلاح متداولی در کشورهای غربی است که در فارسی به آن طبیعتگردی میگوییم. برخلاف تصور فعلی در کشور، طبیعتگردی صرفاًدر شناخت و لذت بردن از طبیعت جاندار خلاصه نمیشود. چراکه در كنار اين بخش از طبیعتگردی، که مربوط به طبیعت زنده است، و اکوتوریسم ناميده ميشود، بخش دیگری از طبیعت گردی نيز وجود دارد كه شامل شناخت و لذت بردن از پدیده های طبیعت غیرزنده ميباشد و ژئوتوریسم ناميده ميشود. طبيعت به دو بخش جاندار و بيجان تقسيم ميشود. اكوتوريسم صنعتي ميان رشتهاي است كه از ادغام صنعت گردشگري با مطالعه طبيعت جاندار و جذابيتهاي آن كه شامل گياهان و جانوران محلي و منحصر به فرد است، حاصل ميشود. اين رشته در صورت توسعه ميتواند به زيربخشهاي مختلفي تقسيم شود، از جمله توريسم حشرات، توريسم گياهان دارويي، توريسم گياهان كمياب، توريسم جانوران، توريسم شكار و ماهيگيري، توريسم پرندگان (بومي، مهاجر و نيمهمهاجر) و توريسم خزندگان و دوزيستان. از طرف ديگر با مطالعه جذابيتهاي طبيعت بيجان و تلفيق آن با صنعت گردشگري، صنعت ميان رشتهاي ژئوتوريسم (زمين گردشگري) ظاهر ميشود. اين رشته، خود، به توريسم معادن، توريسم زمينشناسي، توريسم زمين پيكرشناسي (مثل انواع توريسم بيابان و كوير و غار) و توريسم عكاسي (از طبيعت بيجان) تقسيم ميشود. اصطلاح طبیعتگردی شکل خلاصهتر عبارت گردشگری بر پایه طبیعت است که متأسفانه بدلیل نوظهور بودن واژه ژئوتوریسم، به اشتباه در برخی متون، معادل اکوتوریسم ذکر شده است. در حالیکه مجموع دو صنعت اکوتوریسم و ژئوتوریسم به معنای طبیعتگردی است. همچنين بنا به گفته نكوئي صدر (1388)، مقاصد ژئوتوريسمي در مقايسه با مقاصد اكوتوريسمي انعطاف بيشتري دارند و علاوه بر طبيعت، گاه در صورت وجود پتانسيل، در محيطهاي شهري هم اجراشدني هستند.گردشگری و انجام فعالیت مفرح در فضای باز طبیعی را تفرج و انجام این فعالیتها در فضای سربسته را تفریح میگویند.
ويژگيهاي متنوعي مثل گستردگي عرض جغرافيايي،امتداد كوهستانها، تغييرات چشمگير ارتفاعات و بالاخره موقعيت سرزمين نسبت به درياها و گسترههاي آبي نزديك يا دور باعث تنوع اقليمي ايران شده است. ايران در رديف مناطق خشك و نيمه خشك جهان محسوب ميشود كه از نظر شرايط اقليمي به دو گروه عمدهي خشك و معتدل تقسيم ميگردد كه هريك چند اقليم فرعي دارند.
الف) اقليم خشك ايران: ميزان تبخير در اين اقليم، بيش از بارندگي است و حدود دو سوم كشور را دربرميگيرد. اين اقليم به دو اقليم فرعي برّي و استپي تقسيم ميشود.
1- اقليم فرعي برّي: اين اقليم در دوبخش سواحل جنوبي و بخشهاي مركزي كشور ديده ميشود. گرماي شديد و بارندگي كم از ويژگيهاي ناحيهي نخست است. در ناحيه ي دوم يا مناطق داخلي،درجه حرارت روزانه و سالانه تغييرات زيادي دارد و كمبود بارندگي از مشخصات آن است. بخش هايي از مناطق پست شرقي و جنوب شرقي ايران داراي اين نوع آب و هوا هستند.
2- اقليم فرعي استپي: اين اقليم حد فاصل آب و هواي برّي و آب و هواي مرطوب است. حدود 500 هزار كيلومترمربع از ايران را اين اقليم در بر ميگيرد. اين نوع آب و هوا معمولاً در ارتفاعات 1000 تا 1500 متر وجود دارد و كوهپايه هاي خوزستان را نيز شامل ميشود.
ب) اقليم معتدل ايران: حدود 400 هزار كليومترمربع از سطح كشور را اقليم معتدل در برگرفته است. نواحي پرجمعيت ايران مانند آذربايجان، كردستان، كرمانشاه و ارتفاعات زاگرس و همچنين دشتهاي ساحلي درياي خزر و نقاط نسبتاً مرتفع جزء اين اقليم قرار ميگيرند. اقليم معتدل به سه اقليم فرعيتر تقسيم ميشود:
1- اقليم فرعي معتدل كوهستاني: اين اقليم به آب و هواي مديترانهاي شبيه است و تابستانهاي گرم و زمستانهاي معتدل همراه با بارندگي نسبتاً خوب از مشخصات آن به شمار ميرود (مانند استان فارس).
2- اقليم فرعي خزري: اين آب و هوا خاص كرانههاي خزر و مناطق كوهستاني مشرف به اين درياست. دماي معتدل با نوسان كم شبانه روزي، رطوبت زياد، وزش نسيم دريايي و بادهاي محلي و بالاخره بارندگي زياد از ويژگيهاي اين اقليم است.
3- اقليم فرعي نسبتاً مرتفع: در اين مناطق دماي هوا در سردترين ماه سال كمتر از صفر درجه و گرمترين ماه از 10 درجه سانتيگراد بيشتر نميشود. مناطق نسبتاً مرتفعي از ايران كه حدود 40 هزار كيلومتر مربع وسعت دارند، ازاين گونه آب و هوا برخوردارند (بطور تقريبي ارتفاع بين 2000 تا 2500 متر كشور را شامل ميشود). براي مثال بخش بين دشت مغان و كوهستان سبلان يا منطقه گنبد كاووس بين منطقه دشت و كوهستان البرز شامل اين نوع آب و هواست.
شايان توجه است كه مناطق خيلي مرتفع مانند ارتفاعات البرز، زاگرس، همچنين كوههاي سهند و سبلان كه دماي آنها در گرمترين ماه سال از 10 درجه سانتيگراد تجاوز نميكند آب و هواي كوهستاني دارند. ارتفاعات و قلههاي بلند اين مناطق همواره پوشيده از برف است.
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
[1] Stendhal
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
2-3- توريسم و گردشگري:
براي گردشگري از هرنوع، مقدماتي لازم است كه بدون آنها گردشگريِ اقتصادي و اصولي ميسر نميشود. براي مثال وجود راههاي دسترسي به يك مكان يا به حوالي آن از جمله مقدمات حضور در مقصد گردشگري است كه بدون وجود آن، گردشگري ميسر نميشود چون ماهيت گردشگري در جابهجايي مكاني است و اين درحاليست كه اولين زيرساخت هر معدن وجود راه دسترسي آن است كه در زماني با صرف هزينه و به جهت تردد وسايل نقليه سنگين با ميزان ترافيك متوسط رو به بالا احداث گرديده است. اين قبيل پيشنيازهاي اوليه در يك مكان را زيرساخت ميگويند. پس از حضور در مكان موردنظر نيز وجود مكان اقامتي، وجود كتابچهي راهنما يا راهنمايان آموزش ديده و نيز وجود آژانسهاي فعال و مديريت مناسب مقصد از جمله پيشنيازها و زيرساختهاي اصلي بازديد از يك مكان است.رونق گردشگري در هر منطقه متأثر از وجود جاذبههاي گردشگري كافي و وجود تسهيلات اقامتي مناسب ميباشد.
1- جاذبهها: جاذبههاي گردشگري طيف بسيار متفاوتي در كشورهاي مختلف جهان دارد. جاذبههاي تاريخي، فرهنگي، طبيعي، باستاني، مردمشناسي و آداب و رسوم ملل مختلف جذابيت فراواني براي گردشگران دارند. جاذبههاي گردشگري نسبت به نوع گردشگري متفاوت است. براي مثال در گردشگري فرهنگي، مسجدي قديمي و معروف جاذبهي گردشگري محسوب ميشود ولي در گردشگري زيارتي، مكانهاي مقدس مذهبي مقصدي براي گردشگران به حساب ميآيند ميراثهاي مختلف طبيعي، فرهنگي، معنوي، مكتوب، ملموس و غيرملموس ميراثهايي هستند كه پتانسيل جذب گردشگر را دارا ميباشند. ازجمله جاذبههايطبيعي در بخش زنده و غيرزنده ميتوان به جنگلها و گلفشانها اشاره نمود. ميراث غيرملموس مراسم عيد نوروز ايران و ميراث مكتوب ديوان اشعار شاعران بزرگ ايران نيز در حيطه جاذبههاي فرهنگي و مردمشناسي قرار ميگيرد. از جملهي ديگر جاذبههاي گردشگري ميتوان به غذاهاي محلي يا تنوع ويژهي زمينشناسی منطقه اشاره كرد.
2- راحتي و تسهيلات اقامتي: راحتي و تسهيلات اقامتي در صنعت ژئوتوريسم شامل استراحتگاههاي زمين گردشگري يا ژئوريسورت (Georesort) و اقامتگاههاي زمين گردشگري يا ژئولاج (Geolodge) ميباشد. اين دو واژه پيش از پيدايش ژئوتوريسم جزء مقولهي اكوتوريسم بودند. بر اين مبنا اكوريسورتها عبارتند از آلونكها، چادرها و كلبههاي جنگلي، كلبههاي روي آب، كلبههاي درختي، خانههاي دستساز سنگي ميان سنگهاي پشت آبشارها يا حتي آلونكهاي مجللي كه سازگار با تركيب و معماري طبيعت در مناطق بكر ساخته ميشوند. براي مثال كلبههاي روي آب تالاب انزلي براي تماشاي لايهي مرداب و استراحت و اقامت در آنها جزء اين مقوله هستند.
حال اگر معماري اين كلبهها و استراحتگاهها در طبيعت بيجان باتأكيد بر سنگها و كوههاي اطراف صورت گيرد، جزء اقامتگاههاي زمينگردشگري (ژئوريسورت) محسوب ميشوند. براي مثال هتل دو ستارهي ساخته شده در ميان خاكسترهاي آتشفشان سهند در روستاي كندوان،نزديك تبريز، يا استراحتگاه ميمند در نزديكي شهربابك كرمان. در اقامتگاههاي زمينگردشگري (ژئولاج يا اكولاج) مسائل آموزشي و امكانات براي گردشگري پايدار نيز علاوه بر استراحت مطرح ميشوند. از جمله تامين برق و آب و سوخت و دفع فاضلاب. تأكيد بر جاذبههاي غيرزنده را ژئولاج و تاكيد بر جاذبه هاي را اكولاج ميگويند.
2-4- ژئوتوریسم:
این واژه اصطلاحی میان رشتهای مرکب از دو کلمهی «ژئو» و «توریسم» است. خود توریسم نیز علمی چند رشتهای است که مفاهیم اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در بر میگیرد. ژئوتوریسم حد و مرز تعریف شدهای دارد که توریسم زمینشناختی در کانون توجه آن است. این واژه به منزلهی بخشی از داراییهای قابل عرضه به گردشگران در حلقهی بازار گردشگری است. صاحبنظران بطور جمعی در این امر توافق دارند که ژئوتوریسم پتانسیل عظیمی برای بسیاری از مناطقی که رونق توریستی ندارند، بوجود میآورد.
در اواسط دهه ی 1990، ژئوتوریسم بطور فزایندهای در میان صنعت گردشگری، سیاستمداران، طرفداران حفظ محیط زیست، جغرافیدانان، زمینشناسان و مجامع علمی همانند آن بحث و بررسی شد. این مباحث روز به روز عمیق تر میشوند و به سمت مطالعات میان رشتهای و چند رشتهای تیمی پیش میروند. با گسترش شهرنشینی و نیاز مردم برای پناه بردن به طبیعت و با توجه به تقاضای روزافزون گردشگران سراسر جهان به لمس شگفتیهای طبیعت، دستاندرکاران صنعت گردشگری، ژئوتوریسم را بخش جدید و در حال رشد بازار گردشگری میدانند. ژئوتوریسم فرصتهای عظیمی برای توسعهی اقتصادی، بویژه برای مناطق دور و حاشیهای فراهم میآورد. ظهور ژئوتوریسم بخشی از همگرایی گردشگری طبیعتمحور است که بر موضوعات زمین و گردشگری پایدار تأکید دارد.
واژه ی ژئوتوریسم اغلب در مفهومی بسیار وسیعتر بکار میرود که نه تنها بخش جدیدی از بازار گردشگری است، بلکه رهنمودی اصولی برای کمک به حفظ طبیعت بیجان و توسعهی پایدار محسوب میشود. ژئوتوریسم با اصول توسعهی پایدار، موازنهی اقتصادی، اوضاع اجتماعی و بومشناختی سازگاری دارد و مکمل آنهاست. ژئوتوریسم ممکن است ماشینی برای به حرکت در آوردن اقتصاد منطقه و مولدی برای ایجاد اشتغال بشمار آید که بطور همزمان توانایی کمک به حفظ طبیعت بیجان را نیز داراست. مبحث ژئوتوریسم در میان طیفی از تعاریف جای دارد. بنابراین تعاریف مختلفی از ژئوتوریسم در سطح جهانی شده است که برخی از آنها عبارتند از:
1- انتقال دانش و نظریات علوم زمین به عموم مردم (فری و همکاران).
2- گردشگری در چشماندازهای زمینشناختی (گیتس).
3- ژئوتوریسم عبارتست از عرضهی امکانات خدماتی و تفسیری به منظور قادرساختن گردشگران به کسب دانش و درک زمین شناسی و ژئومورفولوژی (همراه با مشارکت آنها در توسعه ی علوم زمین)، فراتر از درک صرفاً زیباییهای محض مکان (تام هوز، 1995).
در آخرین تعریف اصطلاح «امکانات خدماتی» شامل مواردی مانند ایجاد هتلها و خدمات راحتی و اقامتی و جز آن برای گردشگران میباشد. در مبحث ژئوتوريسم علاوه بر موضوع امكانات توجه به چند اصل مهم ديگر الزامي است كه در زير به چند مورد اشاره شده است:
1- ژئوتوریسم باید یک تجربهی مهیج، غنی، پربار و آموزنده برای گردشگر ایجاد کند.
2- ژئوتوریسم باید ارائه کنندهي اطلاعات کیفی و جذاب راجع به منطقه مورد بازدید باشد.
3- ژئوتوریسم نیازمند ارتباط نزدیک با فرهنگ مردم منطقه مورد نظر است.
4- برای اجرای یک پروژه ژئوتوریسمی در یک منطقه باید زیرساختهای ارائه محصولات سنتی و فرهنگی فراهم گردد.
5- برای اجرای موفق یک پروژه ژئوتوریسمی در یک منطقه باید به افراد بومی آموزشهای لازم داده شده و فرهنگسازی میزبانی از گردشگران نیز صورت پذيرد.
6- ژئوتوریستها انتظار اسکان در یک هتل لوکس را ندارند و خود را برای خوابیدن در چادر هم آماده میکنند.
قلمرو ژئوتوریسم با شکل زمین، فرآیندهای زمین و ترکیب آنها با مجموعهی بزرگ صنعت گردشگری مشخص میشود.
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
2-5- ژئوسایتها:
مکانهایی که دارای شکلها و فرآیندهای جالب زمینشناسی و ژئومورفولوژیایی هستند، درصورت ایجاد زیرساختهای گردشگری به ژئوسایت بدل میشوند. در واقع مکانی را که دارای شکل یا فرایند زیبا، جالب و تاثیرگذار زمینشناختی است با ایجاد امکانات اقامتی و مسیرهای گردشگری و مدیریت مربوط به حفظ آن جاذبه میتوان به ژئوسایت تبدیل کرد.
آنچه در صنعت ژئوتوریسم اهمیت مضاعفی دارد مقیاس پدیدههای ژئوتوریسمی است. برای مثال جای پای دایناسور یا یک معدن بزرگ روباز پدیدههای جالب ژئوتوریسمی و قابل تبدیل به مقصدی برای گردشگری هستند. بطورکلی جاذبههای ژئوتوریسمی ازنظر مقیاس به سه گروه بزرگ (کویر بزرگ ایران)، متوسط (آبشاری بزرگ) و کوچک (لایه های پر از فسیل یا جای پای دایناسور) تقسیم میشوند.
ژئوسایتها انواع گوناگونی دارند. معادن (اعم از معادن متروکه، مکانهای دارای آثار معدنکاری و فلزکاری کهن و معادن در حال استخراج) نوعی ژئوسایت بحساب میآیند که ارزشهای فرهنگی در محدودهی اطراف معدن نیز دارند.
ژئوسایتها به دو گروه کلی تقسیم میشوند: ژئوسایتهای اولیه و ژئوسایتهای ثانویه.
1- ژئوسایتهای اولیه: دارای صورتهای ویژهی زمینشناختی و ژئومورفولوژیاییاند (هم بصورت طبیعی و هم بصورت مصنوعی) که در داخل محدودههای مرزبندی شده در نواحی روباز رخنمون دارند و بطور محلی بدلیل ارزش تفسیری، آموزشی یا علمی اهمیت دارند.
2- ژئوسایتهای ثانویه: سایر مکانهای ژئوتوریسمی مثل موزههای علوم زمین و مجموعههای کتابخانهای، مراکز بازدید ژئوتوریسمی در فضاهای بسته، موزههای محل سکونت زمینشناسان معروف، نمایشگاه تابلوها و تمثالهای مخصوص اعلام وقایع و اماکن یادمان وقایع تاریخ گذشتهی زمینشناسی را ژئوسایت ثانویه مینامند.
2-6- ژئوپارکها:
تعاریف زیادی از ژئوپارک شده است. تعریفی از نکوئی صدری (1387) دربردارنده تمامی تعاریف ديگر است:
ژئوپارک (پارک زمینشناسی یا زمینگردشگاه) محدودهای تحت حفاظت است که علاوه بر غنای ژئوسایتها، شامل مکانهای دارای آثار تاریخی، فرهنگی و تنوع طبیعت زنده (اکوسایتها) باشد و با مدیریت کارامد و آموزش مناسب افراد محلی با جذب گردشگر با محوریت آموزش تفریحی- تفرجی مفاهیم زمینشناسی و محیط زیست به عموم مردم بتواند با تفسیر مؤثر تمامی جاذبهها به پرکردن اوقات فراغت گردشگران بپردازد بطوریکه این اقدامات بتواند به بهبود پایدار وضعیت اقتصادی- اجتماعی ساکنان محل و در نهایت ملی منجر شود.
شبکههای ملی و بین المللی ژئوپارکها، درک و فهم بهتر اهمیت کاربرد دائمی و بدون تخریب منابع را ترویج میدهند. نگرش فلسفی مشترک در این اقدامات جدید این است که ژئوپارکها در ایجاد آگاهی دربارهی حفظ میراث زمینشناختی فرهنگی و طبیعی کرهی زمین نقش مهمی دارند. محدودهی مناسب برای ایجاد ژئوپارکها به محدودهای گفته میشود که پدیدههای زمینشناسی بیهمتا و تاریخچهی تکامل زمینشناسی مشخص داشته باشند و از نظر علمی و زیباییشناختی و وجود سایر آثار طبیعی، باستان شناسی، تاریخی و فرهنگی جایگاه مهم، ویژه و فراوانی زیادی دارند. این محدوده ممکن است از میان مناطق حفاظت شدهی سازمان محیط زیست کشورها و نیز محدودهی جدید منتخب با برنامهی حفاظتی مدون در کشورها باشد. اقدامات قانونی حفاظت، یکی از ارکان اصلی تاسیس ژئوپارکهاست.اين امر هم براي مناطقي كه از قبل حفاظت ميشدهاند و هم برای مناطقي كه بطور مستقل برايشان برنامههای حفاظتی جدید مدون شده است، الزامي است.
بطورکلی مقهوم ژئوپارک برپایهی عرضهی اطلاعات آموزش، توریسم و علوم زمین بنا نهاده شده است و با ایجاد پیوند میان علوم زمین، توریسم اقتصاد، سیاست و جامعه عملی میشود. بنابراین ساکنان محلی و گردشگران در برنامهریزیهای آتی و توسعهی ناچیز خود سهیم میشوند.
مفهوم ژئوپارک بر مفاد زیر استوار است:
1- حفظ میراث زمینشناسی.
2- انتقال مفاهیم ارزش منطقهای به عموم مردم از راه گردشگری.
3- برقراری آیندهی پایدار اقتصادی.
4- ایجاد هویت زمینشناسی ناحیهای.
5- افزایش درک درمورد ارزش فرآیندها و موضوعات زمینشناسی.
6- همکاری فعال با دانشگاهها و سایر موسسات اروپایی و بینالمللی.
فور و مگرلی اظهار میدارند شعار «حفاظت از طریق کاربرد و آموزش» به دستیابی طیف گسترده ای از نتایج زیر منجر میشود:
1- بالابردن رضایت گردشگران از طریق تجربهی طبیعت با کسب اطلاعات در مورد موضوعات زمینشناختی و نیز تفسیر میراث طبیعی بیجان.
2- حفاظت از طبیعت و میراث طبیعی از طریق سامانهی مدیریتی پایدار.
3- منافع اجتماعی- اقتصادی برای مردم منطقه، با تبدیل منابع زمینشناختی به کالاهای ژئوتوریسمی.
در اروپا حرکت ملی ژئوپارکها با ابتکار ژئوپارکهای بینالمللی یعنی شبکهی جهانی ژئوپارکهای یونسکو[1] در ارتباط است. ایجاد شبکهی اروپایی، در سال 2001 پایه گذاری شد و در ابتدا بر چهار ژئوپارک در فرانسه، آلمان، یونان و اسپانیا تکیه داشت. برنامهی شبکهی جهانی ژئوپارکهای یونسکو برنامهای است که در صدد ترویج شبکهی جهانی ژئوپارکها و نیز شبکه ژئوپارکهای اروپایی[2] است. ژئوپارکهای به ثبت رسیده در جهان بطور دورهای هرچهارسال یکبار توسط یونسکو ارزشیابی مجدد میشوند. در طی این برنامه ژئوپارکهایی که از نظر توسعه، مدیریت بهرهبرداری، حفاظت و دیگر پارامترهای موردنظر یونسکو دچار ضعف شوند و پیشرفتی نداشته باشند، ابتدا کارت زرد دریافت میکنند و دو سال مهلت اصلاح شرایط به آنها داده میشود. پس از دوسال یا موفق به دریافت کارت سبز و تایید برای چهارسال آینده میشوند یا درصورت عدم پیشرفت در مهلت زمانی، کارت قرمز دریافت میکنند و از فهرست یونسکو حذف میشوند. بنابراین ثبت ژئوپارک و حفظ ژئوپارک در فهرست یونسکو کاری دشوار و طولانیست و مدیریریتی قدرتمند نیاز دارد اما در صورت موفقیت، یک ژئوپارک باعث فقرزدایی منطقهای، حفظ طبیعت و ارتقای فرهنگی و علمی افراد محلی و گردشگران میشود.
2-7- تفسیر ژئوتوریسم:
معنادار كردن و ارزش بخشيدن به سايتهاي گردشگري براي گردشگران از طريق تفسير انجام ميشود. همچنين محل جذب زمينگردشگران براي انجام فعاليت آموزشي- تفريحي، مركز تفسير جاذبههاست. مراكز تفسير ژئوتوريستي در داخل ژئوپاركها يا در مجاورت ژئوسايتهاي منفرد قرار دارند.
تعريف تفسير از ديدگاه لايت[3] عبارت است از »انگيزه دادن و تحريك حس كنجكاوي و قدرت تصور كه روشي براي بالابردن كيفيت بازديد از سايت و كمك به خوشي و رضايتمندي گردشگران است«. براي بالابردن قدرت تصور و تحريك حس كنجكاوي در درك مفاهيم زمينشناختي از ابزار سمعي و بصري و رسانهاي مختلف براي رمزگشايي طبيعت بيجان به زبان ساده و مهيج استفاده ميشود. تفسير عبارت است از بيان توضيحات چهره به چهره، نوشتاري، سمعي و بصري و جز آن كه به صورت بيان داستان منطقه از ديدگاه زمينشناختي و معدني انجام ميشود. در اينجا مراد از واژهی داستان و داستانسرايي جنبة غيرعلمي نيست، بلكه به عبارتي تفسير نگاه هنري به بازگويي مطالب ثقيل علمي به زبان ساده و هنرمندانه و مهيج به شكل داستانسرايي با ابزار چندرسانهاي به گردشگران است، به نحوي كه به رمزگشايي طبيعت بيجان و بيان حقايق فرهنگي- اجتماعي مرتبط با ژئوسايتها منجر ميشود.
2-7-1- بازگویی مسائل زیست محیطی در مراکز تفسیر:
در غرب دورهاي 300 ساله براي صنعتي شدني سپري شده تا از توليد سنتي به توليد صنعتي برسند. خودروها به طور ناگهاني در خيابانهاي آن ها ظاهر نشده و همراه تحول، فرهنگ زندگي صنعتي هم شكل گرفته است. ولي، در ايران به دليل وجود درآمد نفتي، صنعت و خودرو به طور آماده وارد كشور شده، لذا باعث تخريب بافتها و باورهاي قديمي شده است. رشد زياد جمعيت هم طبيعت را نابود ميكند. در اين ميان مراكز تفسير ژئوتوريستي يكي از بهترين مكانهايي است كه اين مسائل را بازگو ميكند. در اين راه از ياري هنرمندان، نويسندگان، زمينشناسان، و از كمك مالي سازمانهاي مربوط كه مسئول حفظ طبيعتاند استفاده ميشود. در اين مكانها با تجمع مردم در هنگام گردشگري و دعوت به اتحاد در حفظ طبيعت به مردم آگاهي و اطلاع رساني لازم انجام ميگيرد، چون اگر به مسائل محيطزيستي، حفظ طبيعت بيجان و جاندار، و ارزش آنها بيتفاوت باشيم، صدمات جبرانناپذيري به ميراث طبيعي و بهره گيري نسلهاي آينده وارد ميشود.
موارد بسياري در اتفاقات مخرب زيست محيطي در جوامع محلي نقش دارند لذا يكي از وظايف سازمانهاي متولي محيط زيست و منابع طبيعي، توانمندسازي جوامع محلي است. هدف اصلي پروژههاي توانمندسازي، هم مشاركت دادن مردم و هم جلب حمايت مردم است. حفاظت از محيط زيست بيترديد به نفع فقيرترين افراد جامعه نيز ميباشد و انجام هر كاري براي محيط زيست به نفع طبقات پايين جامعه است.
قبل از تأسيس ژئوپارك فرهنگسازي و آشنانمودن مردم محلي با قوانين ژئوپارك ضروري است. لازم است به مردم محلي تذكر داده شود كه اگر در منطقة آنها ژئوپارك تأسيس شود، حق حتي برداشت سنگ از آن و بريدن درختان را نخواهند داشت. اما براي ساخت خانه در خارج از محدودة ژئوپارك مي توان محلي براي برداشت سنگ و شن و ماسه مشخص كرد. هيچ كاري بدون كمك مردم قابل انجام نيست. در اين خصوص كمك مردم يعني برقراري ارتباط صحيح با آنها. براي جلب مشاركت و حمايت آنها بايد صادقانه و شفاف صحبت كرد تا مردم صداقت را حس كنند. نخست، بايد صحنههايي برايشان بازگو شود كه در آينده اتفاق ميافتد. دوم، اطمينان از درستي كار بايد به مردم محلي منتقل شود. در خصوص فرهنگ سازي براي جوامع محلي، فرهنگ دره شوری (1388) اظهار داشته است: »قبل از تأسيس، اين اطمينان بايد آنقدر زياد شود كه مردم هم اين اطمينان را به يكديگر منتقل كنند. «اعتقاد در مجري پروژه و كارشناسان ترويج حفظ پديدههاي زمينشناسي آنقدر بايد قوي باشد تا روستاييان منفعتشان را در حفاظت از محل زندگي خود و اطراف ژئوپارك و ژئوسايتها بدانند.
2-7-2-تحریک حس کنجکاوی در مراکز تفسیر:
علاوه بر ذكر مسائل اجتماعي و محيط زيستي، ذكر مسائل علمي به زبان ساده باعث تحريك حس كنجكاوي ميشود. براي مثال، نسبت به نوع مكان و پديدههاي آن سؤالاتي از قبيل »چگونه انقراض يك نسل به ايجاد نسل ديگر منجر ميشود؟ «و»چرا در زير سطح زمين هر 11 كيلومتر، زمين 50 درجه گرمتر ميشود؟ « اشتياق مردم براي شنيدن داستانها، فرآيندها، و شگفتيهاي مكان مورد بازديد را به دنبال دارد.
كار ديرينه زيستشناس همانند كارآگاه است. تصور كنيد 200 ميليون سال پيش انگلستان در نقطهاي جنوبيتر از وضع فعلي خود در شمال آفريقا قرار داشته است، اين موضوع را اين كارآگاهان از روي آثار فسيل دايناسور گياهخوار مناطق استوايي كه در انگليس پيدا شده بود، كشف كردند.
حتي اشاره به داستان ژولورن يعني سفر علمي به اعماق زمين در روياي انسان و حفر واقعي زمين در اكتشاف معادن در عمق 3600 متر در عميقترين معدن جهان يا اشاره به عميقترين حفاري و مغزهگيري جهان تا عمق 12.000 متر در شبه جزيرة كولا[4] در روسيه و مقايسة آن با 6 ميليون متر عمق زمين تا مركز كرة زمين از جمله مسائلي است كه در علوم زمين و شگفتيهاي آفرينش و فعاليتهاي علمي بشر بسيار است.
2-7-3- حفظ ماهیت داستانسرایی در تفسیر:
شايد شنيده باشيم هر داستاني يك زندگي است و هر زندگي يك داستان است. ذكر داستان واقعي سيارة زمين و موجودات روي آن نيز ذكر نحوة زندگي آنهاست كه از روي فسيلها و ساير علايم اين داستان خوانده ميشود. اين امر در ژئوتوريسم حتي زندگي انسان را دربرميگيرد، چون به فسيل انسان نيز در حكم فسيل مهرهداري خلق شده در دستگاه آفرينش نگريسته شده است. گي و فايوسولا مينويسند: »در بسياري از فرهنگها، داستانسرايي روشي سنتي براي آموزش ديگران است«. از زمانهاي قديم ذكر داستانهاي شاهنامة فردوسي روش سنتي ايرانيان بوده كه در قهوهخانهها و ميادين انجام ميگرفته است و ايرانيان با فرهنگ ايران زمين آشنا ميشدند. بنابراين، آموزش مردمي از روي داستانهاي كهن ريشه در ساليان دور دارد و در فرهنگ ايراني آموزش از روي داستانسرايي جايگاه ويژه اي دارد.
اما در ژئوتوريسم هدف بيان داستانهاي افسانهاي و غيرواقعي زمينشناسي براي خوشايند مردم نيست. ازاين رو، چون درك طبيعت به سادگي براي همگان مقدور نيست، تفسير به درك بيشتر همگاني ياري ميرساند. براي مثال جواهر لعل نهرو ميگويد: »هر قطعه سنگ كوچكي در كنارههاي رودخانهها و ميانهراهها ورقي از دفتر طبيعت را نشان ميدهد، به شرط آنكه خواندن آن را بلد باشيد«. از اينرو، در ژئوتوريسم هدف تفسير عبارت است از رمزگشايي طبيعت براي پركردن اوقات فراغت و افزايش آگاهيهاي زمينشناختي و مسائل فرهنگي مرتبط با مسائل زمينشناختي براي عموم مردم. علاوه بر نگاه علمي ميتوان از ديدگاههاي هنري، شاعرانه، فلسفي و غوطه ور ساختن تخيل نيز براي كمك به تفسير واقعي محيط و پديدههاي زمينشناختي بهره گرفت. براي مثال، در كتاب اطلس ژئوتوريسم قشم (امري كاظمي، 1383) به پديدههاي فرسايشي ژئوپارك قشم صرفاً از ديدگاه زيباييشناسي پرداخته شده است. در مقدمة اين كتاب آمده است: <... سپس تندباد زوزهكشان و بيمهار به جاي جاي جزيره سركشيد و رگبار بيمحابا بر پستي و بلنديهاي پيكرش فرود آمد، خاك ذره ذره فروريخت و سنگ لايه لايه فرسوده شد تا دره تنديسها، دره ستارهها، تنگهها، هيولاهاي پراكنده در اينجا و آنجا، غولسنگها، بام قشم، ستيغها، و چه بسيار پديدههاي زمينشناسي ديگر با هم يا جدا ازهم پديد آيند و جزيرهاي بسازند كه مانند آن در ديگر جاها نيست. براي آنها كه ميخواهند با تماشاي زيباييهاي كمنظير طبيعي آن مشق عشق كنند؛ براي آنها كه در پي لمس بازماندههاي دورههاي گذشتة زمينشناسياند؛ و براي آنها كه نگاهشان و احساسشان جز به ديدن مكانهاي بكر و اصيل ارضا نميشود. نمونة ديگر عكسي است كه فضاپيماي وويجر[5] از زمين گرفت و زمين را در فضاي بيكران نشان ميدهد. كارل ساگان، فضانورد آمريكايي، كتابي به نام فضاي بيكران نوشته است و در قسمتي از كتاب آورده است: دوباره به اين نقطه نگاه كنيد. همين جاست. خانه اينجاست. ما اينجاييم. تمام كساني كه دوستشان داريد، تمام كساني كه ميشناسيد، تمام كساني كه تا به حال چيزي در موردشان نشنيده ايد، و تمام كساني كه وجود داشتهاند زندگيشان را در اينجا سپري كردهاند. برآيند تمام خوشيها و رنجهاي ما در همين نقطه جمع شده است. هزاران مذهب، ايدئولوژي، و دكتري اقتصادي كه آفرينندگانشان از صحت آنها كاملاً مطمئن بوده اند؛ تمامي شكارچيان و صيادان، تمامي قهرمانان و بزدلان، تمامي پادشاهان و رعايا، تمامي زوجهاي جوان عاشق، تمامي پدران و مادران، كودكان اميدوار، مخترعان و مكتشفان، تمامي معلمان اخلاق، و تمامي رهبران كبير آنجا زيستهاند، در اين ذرة غبار كه در فضاي بيكران در مقابل اشعة خورشيد شناور است. زمين ذره اي بسياركوچك در مقابل عظمت جهان است. به بيرحميهاي بيپاياني كه ساكنان گوشهاي از اين نقطه، به ساكنان گوشه اي ديگر (كه از اين فاصله نميتوان آنها را از هم بازشناخت) تحميل كرده اند بينديشيد، ... و سعي در گرامي داشتن و حفظ اين نقطة آبي كم رنگ نماييم؛ يعني، تنها خانهاي كه تاكنون شناختهايم. در مراكز تفسير در بيان سادة مسائل علمي، بيان هر نوع نوآوري امري حياتي است. براي مثال، براي نشان دادن تاريخ زمينشناسي، ديدگاه زير راه گشاست:
تصور كنيد بتوانيم سن زمين را فشرده كنيم و هر 100 ميليون سال آن را يك سال در نظر بگيريم. در اين صورت كرة زمين مانند فردي 46 ساله خواهد بود كه هيچ اطلاعي در مورد هفت سال اول اين فرد وجود ندارد و دربارة سالهاي مياني زندگي او نيز اطلاعات كم و بيش پراكندهاي داريم. اما اين را مي دانيم كه در 42 سالگي گياهان و جنگل ها پديدار شده و شروع به رشد و نمو كردهاند. اثري از دايناسورها و خزندگان عظيمالجثه تا همين يك سال پيش نبود! يعني زمين آنها را در سن 45 سالگي به چشم خود ديد و تقريباً 8 ماه پيش پستانداران را به دنيا آورد و آخر هفتة گذشته دوران يخ سراسر زمين را فراگرفت. انسان جديد فقط حدود چهار ساعت روي زمين است و طی همين يك ساعت گذشته كشاورزي را كشف كرده است. بيش از يك دقيقه از عمر انقلاب صنعتي نميگذرد. حال ببينيد انسان در اين يك دقيقه چه بلايي بر سر اين بيچاره ی 46 ساله آورده است. او طي چهل ثانية زيستشناختي از اين بهشت آشغالداني كاملي ساخته و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض كرده است. سوختهاي اين سياره را مال خود كرده و الان مثل كودكي معصوم و بيتقصير ايستاده و به اين حملة برقآسا نگاه ميكند.
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
[1] The UNESCO Global Network of Geoparks
[2] The Network of European Geoparks
[3] Light
[4] Cola Peninsula
[5] Voyager
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:
تازه مسافر
Status :
تاریخ عضویت : Mar 2012
محل سکونت : تهرون
نوشته ها : 24
تشکر : 6
تشکر شده 40 بار در 23 ارسال
2-8- انواع ژئوتوریسم:
ایران به دلیل داشتن بخشی از زیباترین میراث زمینشناختی سیارهی زمین، پتانسیل بسیار خوبی از نظر صنعت ژئوتوریسم دارد. از جمله بینظیرترین گنبدهای نمکی جهان، فسیل زرافه و سایر جانداران در مراغه، ورزقان، اصفهان و اقصی نقاط کشور، میراث معدنکاری و ذوب فلزات در زمانهای کهن در ایران مرکزی، داغترین بیابان جهان، کلوتهای منحصر بفرد لوت، فسیل و آثار انسانی در غارهایی مثل منطقهی خشت و کمارچ شهرستان کازرون فارس و معدن نمک چهرآباد زنجان، وجود معدن شدادی و متروکه همچون مگنتیت شاخانی بر در لنگرود، شرب و روی مهدیآباد یزد، مس مزرعه و... و معادن فعالی چون مس سرچشمه، مس سونگون و... دست به دست هم داده و باعث شده که ایرانزمین از نظر پدیدههای ژئوتوریسمی به یکی از کشورهاي منحصر بفرد دنیا تبدیل شود. این نکته وظیفهی متخصصان علوم زمین را در معرفی و شناساندن جاذبههای این صنعت سنگینتر مینماید. ژئوسایت ممکن است چشمانداز، دستهای از اشکال متنوع ناهمواریها، رخنمون سنگی، همچنین لایههای فسیلدار یا فسیل بخصوصی باشد. از طرفی شکلشناسی زمین یا ژئومورفولوژی در قالب جغرافیای فیزیکی معنا مییابد. در واقع جغرافیای فیزیکی زیرشاخهای از دو حوزهی جغرافیا و علوم زمین است که هدف اصلی آن شرح ویژگی مکانی پدیدههای مختلف طبیعی همراه با هیدروسفر، بیوسفر، اتمسفر و لیتوسفر زمین است. این علم بدلیل مطالعهی فرآیندها و اشکال سطحی زمین، در معرفی پدیدههای سطح زمین به صنعت ژئوتوریسم نقش کلیدی دارد. از طرف دیگر، جاذبههای تاریخی- فرهنگی معادن و سکونتگاههای حفر شده در طبیعت و فعالیتهای ماجراجویانه نیز در این بین جای میگیرند. ژئوتوريسم به هفت زيرشاخه اصلی تقسيم ميشود .اين زيرشاخهها عبارتند از:
1- ماجراجويانه با رويكردهاي ورزشي: كوهها، غارها، رودخانه ها، درياچه ها، كوير و بيابان.
2- رخنمونهاي جاده اي.
3- زمين شناسي و شكل شناسي: فرآيند زمين مثل آتشفشانها، شكلهاي زمين مثل پيچهاي رودخانه.
4- بناهاي صخره اي، سنگي و دست كند: مصالح بكار رفته يا نوع سازندهاي سنگي.
5- معدنكاري: معادن درحال استخراج امروزي، معادن متروكه معاصر، ميراث معدنكاري و فلزكاري كهن.
6- فسيل هاي انساني
7- ژئوتوريسم اكتشافي: ژئوآركئولوژي (زمين باستان شناسي)، اكتشاف كاني جواهري و فلزات قيمتي.
2-٩- ابزار و روشهای تفسیر ژئوتوریسمی در ژئوپارکها و ژئوسایتها:
همة ما از دوران كودكي گوش فرادادن به داستانها را دوست داريم. در بزرگسالي شنيدن داستانها قبل از خواب ادامه مييابد كه به صورت تماشاي هر شب سريالهاي تلويزيوني يا فيلمهاي سينمايي است. اين اشتياق تا لحظة مرگ ادامه مييابد كه منشأ آن شايد ميل انسان به آموزش است، چون فيلمنامه ها بر اساس داستان نوشته ميشوند و به جاي آنكه مخاطب تنها به شنيدن و تجسم كردن قهرمانان داستان بپردازد آنان را به صورت تصويري مشاهده ميكند و از تجسم حاضر و آمادة ديگران استفاده ميكند. اين ظهور داستان گاهي ممكن است با تصور ما خيلي متفاوت باشد، به گونهاي كه يا بهتر از تجسم ما يا پايينتر باشد كه به استعداد كارگردان و ديگر عوامل مؤثر مثل دوربين فيلمبرداري، نور، صحنه، و بازيگران بستگي دارد.
تجسم داستانهاي زمينشناختي نيازمند دانستن علم زمينشناسي است. در مورد حيات كرة زمين نيز داستانهاي نقش بسته در طبيعت بيجان در علوم زمينشناختي بررسي ميشود. علم زمينشناسي منبع داستانهاي بيشمار است و زمينشناس خلاق تنها كسي است كه مي داند چطور تاريخ خوب زمينشناختي را به پروژههاي ژئوتوريسمي تبديل كند. همچنين، ميتواند حقيقت جلوي چشم و محيطهاي گذشته را چنان مشتاقانه بازسازي كند كه همة مردم را شيفتة داستانهاي زمين سازد. بهترين راه براي ايجاد ارتباط بين ميراث زمينشناختي و توسعة اجتماعي- اقتصادي از طريق تشكيل شبكهاي از ژئوپاركها تحت حمايت يونسكو است (نتودي كارويلو و رودريگز، 2009) و بهترين كار آموزش در داخل ژئوپارك است چرا كه در مركز تفسير تأثير آموزش ميتواند به اوج خود برسد.
در بيان داستانهاي زمين و تاريخ آن به عموم مردم، تنها تجسم و نقل آن داستان از زبان زمينشناسان كافي نيست، هرچند ارتباط چهره به چهره و انتقال احساس، عامل بسيار مهمي است. امروزه، داستانهاي زمين شناسي نيز به صورت فيلم با كمك نور، صدا، تصاوير بزرگ نمايشي، و ابزار آموزشي مختلف مثل ميكروسكوپ متصل به مونيتورهاي بزرگ نمايشي و نمايش نمونههاي موزهاي بيان ميگردند. هدف از اين كارها تفسير است؛ يعني شرح و بيان سرگذشتها و داستانهاي زمينشناسي به بياني ساده و جذاب كه در نهايت علاوه بر گذران اوقات فراغت، به افزايش آگاهي مردم از علم زمينشناسي، زمينشناسي محيط اطراف خود، و عجايب خلقت ميانجامد. دانستن دربارة قدر و ارزش محيط بيجان ميراث زمينشناختي و حفظ هويت بومي و ملي، و بخشي از ميراث طبيعي محسوب ميشود. از اين راه، علاوه بر اشتغال زمينشناسان و اقشار ديگر مرتبط با منافع توسعة توريسم، سطح علمي، اجتماعي، اقتصادي، و فرهنگي مردم ساكن در اطراف ژئوپارك نيز ارتقا مييابد و به تدريج به محروميتزدايي مناطق محروم منجر ميشود. براي ايجاد مراكز تفسير اين سؤال مطرح است كه »چه تسهيلاتي نظر مردم را براي درك ارزش ژئوسايتها كه منابع فرهنگي و طبيعي تجديدناپذيرند قوت ميبخشد؟ «
از طرفي، نيازمندي به اقدامات حفاظتي و نوآوري در عرصة گردشگري لازمة كمك به توسعة ژئوپاركهاي جديد است. ژئوپارك در محدودة خود بايد براي برگرداندن بشر به دامان طبيعت، يك بار و براي هميشه راهكار خوب و موفقيت آميزي به كار بندد. در موارد لازم، پژوهشگران در زمينههاي مختلف (پژوهشهاي دانشگاهي، ارزيابي آثار محيطزيستي، حفاظت، و ژئوتوريسم) براي بيان نوآوري در مركز تفسير كمكرسان بودهاند. براي مثال، در ژئوپارك آروكا در پرتغال فسيلهاي عظيم به دست آمده از تريلوبيت، ميراث زمينشناختي اين كشور محسوب ميشوند. در مركز تفسير اين ژئوپارك براي نمايش نحوه و زمان زندگي تريلوبيتها از تصاوير انيميشن استفاده ميشود و بازديدكنندگان در مركزي به نام مركز تفسير پس از ديدن اين انيميشن و شنيدن توضيحات آن كه مربوط به اقيانوسهاي گذشتة جهان است، با صنايع دستي دانشآموزان و هنرمندان كه نمونههاي تريلوبيت ساخته شده با ابزارهاي گوناگون است آشنا ميشوند.
نمايش فيلم در مراكز تفسير نيز به دو گونه صورت ميگيرد:
1- در مقياس بزرگ و در سينماهايي موسوم به آيمكس.
2- در مقياس كوچك به صورت پخش تصاوير ويدئو پروژكتور روي بخشي از ديوار مركز تفسير.
نوع پخش فيلم به ميزان سرمايهگذاري بخشهاي دولتي و خصوصي، همچنين به اهميت موضوع از نظر انتقال به مردم بستگي دارد.
ر ژئوپارك آروكا دانش آموزان با استفاده از بطريهاي نوشابة خانواده و مواد فايبرگلاس و رنگآميزي آنها تريلوبيتهايي به طول یک متر ساخته و در معرض نمايش گذاشتهاند. به اين نحو، داستانهاي فسيل شاخص منطقه به كودكان و دانشآموزان نيز منتقل ميشود و با شركت در فعاليتهاي جنبي همچون ساخت كاردستي و اهداي آن به مركز تفسير به غنا و تنوع ابزار آموزشي ژئوپارك ميافزايند. در مواردي كه كاردستيها بيش از حد تجمع يابند، فروش آنها منبع درآمدي براي اهالي خواهد بود. براي مثال، در فرانسه فسيلهاي تريلوبيت به صورت گچي و رنگآميزي شده به مردم فروخته ميشود.
كار در ژئوپارك و برنامهريزي عملي بدون در نظرگرفتن زمان عملي نيست. براي اين كار تقويم سالانهاي به نام »تقويم وقايع زمينشناختي «در نظر گرفته ميشود كه حاوي مطالب زير است:
ارتباط دائمي با رسانههاي محلي، برنامههاي آموزشي، گسترش مسيرهاي گشت وگذار زمينشناختي، گسترش مراكز تفسير و تقويت فيزيكي موزههاي فضاي باز، و اجراي برنامة نظرخواهي محلي، ملي و وب سايتي كه مرتب روزآمدسازي ميشوند، انتشار نشريات دورهاي، اهداي جوايز ملي و بينالمللي، ضرورت اساسي براي رساندن خوراك منطقهاي و ملي به رسانهها و جذب اقشار مختلف جامعه. براي جلب نظر و جذب مردم حتي رستورانهاي ژئوتوريسمي نيز افتتاح ميشود.
2-2.jpg
شكل 2-2- كاردستي مجسمه مانندي از تريلوبيت. نوارهاي آويزان، بطريهاي آب معدني بريده شدهاند و در سر تريلوبيت نيز در همان بطريها به رنگ مشكي با اسپري رنگ شده و روي قطعهاي از فايبرگلاس نصب شده است. طول اين كاردستي دانشآموزي حدود 2/1 متر و عرض آن حدود 40 سانتيمتر است. (عكس از بهرام نكوئي صدري)
3-2.jpg
شكل2-3- تابلويي با نقش برجستة تريلوبيت از يك هنرمند كه در ديوار مركز تفسير معدن كانلاس در ژئوپارك آروكا، در كشور پرتغال نصب شده است. (عكس از بهرام نكوئي صدري)
يافتن مسيرهاي درست و استقرار بهتر مردم در موقعيتهايي كه امكان بيشترين تماشا از ژئوپارك و مناظر را داشته باشند اهميت دارد. همچنين، در سطح ملي پيدا كردن روشهايي كه به مردم آگاهي بيشتري از ژئوپارك بدهد ضروري است. براي مثال، در ژئوپارك فولكان آيفل درآلمان[1] شوراي محلي با تغيير نام ناحيه به چترآتشفشاني[2] به مديريت پروژه كمك كردهاند (نئودي كاروليو و رودريگز، 2009).
برنامههاي آموزشي در ژئوپارك به منظور تفسير پديدههاي علوم زمين و بالابردن درك عموم نسبت به محيط اطراف و آفريدههاي الهي تنها محدود به بزرگسالان و ذكر داستان آفرينش براي آنها نيست، بلكه بيشترين مخاطب داستانها كودكان و نوجواناناند. در يكي از ژئوپاركهاي منطقة اوزنابوروك آلمان تشكيل گروه سرود زمينشناسي و ژئوپارك، اجراي نمايشنامه دربارة دايناسور، و ساختن نمونههاي مشابه طبيعي سنگ از پشم گوسفند و آموزش آن به كودكان از جملة برنامه هاي آموزشي محسوب ميشود. در اين فعاليتها كودكان ياد ميگيرند كه با ديد تازهاي به محيط طبيعت بيجان اطراف خود بنگرند. براي اين منظور از فعاليتهاي هنري براي جلب توجه كودكان و دانشآموزان استفاده ميشود. بيشتر اين فعاليتها در مراكز تفسير و مراكز اجراي فعاليتهاي جنبي ژئوپاركها انجام ميپذيرد. مراكز تفسير شامل محل فعاليتهاي دانشآموزي، فعاليتهاي تفريحي- علمي بزرگسالان، و در موارد استثنايي محل فعاليتهاي اختصاصي دانشمندان ميباشد.
منبع: گزارش گردشگري معدني- تهيه كنندگان: آيدين زينال زاده، سونا دانشور نيا، ايرج ميلاني- زمستان 91- معاونت امور معادن و صنايع معدني وزارت صنعت،معدن و تجارت
[1] The Vulkaneifel Geopark
[2] The Volcanoes as umbrella
کاربر مقابل از AidinSniper عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: