Shahram
14-04-2010, 11:41 AM
خوب بعد از آشنایی با مفاهیم کلی دیگه وقتشه بریم سراغ اصل مطلب یعنی مباحث مربوط به رصد. این مبحث کمی پیچیده تر هست و نیاز به تصور و تمرین داره !
پیشاپیش برای اینکه اشکال شما را سردر گم نکند باید بگویم که چون تصاویر را از مراجع مختلف برداشته ام به همین خاطر ممکن است زاویه دیدشان با هم متفاوت باشد پس دقت کنید زیاد مبهم نباشد باز اگر ابهامی بود بپرسید تا مشکا رفع بشود. به تجربه دیدم که همه در دید اول در این مبحث دچار مشکل می شوند که با کمی صحبت حل خواهد شد. این مبحث هم مبحث بسیار مهمی برای ادامه کارهاست.
***********************************************
از نظر علمی ما می دانیم که بر روی سیاره ای به نام زمین زندگی می کنیم که به دور خورشید می چرخد. منتها وقتی در حال رصد هستیم به نظر می آید که ما ثابت و بقیه اجرام در حال حرکت هستند. پس برای رصد زمین را در مرکز در نظر می گیریم و اجرام دیگر رو بر روی یک کره بسیار عظیم و در فاصله زیاد در نظر می گیریم که آن را کره سماوی می نامیم. با این کار فقط حرکات ظاهری کمی پیچیده تر به نظر می آیند !
تصور ستاره شناسان جدید از آسمان بر مبنای تصوری است که از پیشینیان به ارث رسیده است و آن عبارت از این است که آسمان را به صورت یک گنبد کروی در نظر میگیرند که در عرض آن خورشید ، ماه ، سیارات و ستارگان به سمت جلو حرکت میکنند. این گنبد صلب که در آسمان گسترش پیدا میکند کره سماوی نامیده میشود. این یک کره فرضی است و فواصل را نادیده گرفته و همه اجرام را فعلا در یک فاصله بر روی آن در نظر می گیریم ف همانطور که به چشم می آید.
[attachment=9:37u4ec3f]Picture1.jpg[/attachment:37u4ec3f]
انتهای قطبهای کره زمین دو نقطه را روی این کره قطع می کند که متناسب با قطب زمین به قطب شمال و قطب جنوب سماوی موسومند. نام ستاره قطبی از این واقعیت اخذ شده است که چون محور زمین را ادامه دهیم، آسمان را در نقطهای بسیار نزدیک به این ستاره قطع میکند! این ادامه محور زمین را محور عالم مینامند. محور عالم به فرض از بالا و پایین الی غیر النهایه ادامه دارد. بالا در اینجا به معنی فراتر از قطب شمال زمین و پایین به معنی آن سوی قطب جنوب زمین است. محور زمین صرفاً جزء کوچکی از محور عالم است. نقاطی را که در آن محور عالم آسمان را میشکافد به ترتیب قطب شمال سماوی و قطب جنوب سماوی نامند.
استوای سماوی
نقاطی بر کره سماوی که در نیمه راه قطبهای شمال و جنوب سماوی جای گرفتهاند معدل النهار (استوای سماوی) را تشکیل میدهند. معدل النهار دایرهای است فرضی به شعاع بی نهایت که در همان صفحه استوای زمین قرار گرفته است. این هر دو دایره مرکز واحدی دارند. راه دیگری برای تجسم استوای سماوی آن است که تصور کنیم شعاع استوای زمین پیوسته افزایش یابد تا آنکه این دایره بر سطح داخلی کره آسمان منطبق گردد.
دایرةالبروج دایرهای فرضی در آسمان است که ظاهراً (از دید ساکنان کرهٔ زمین) به نظر میآید که خورشید در مدت یک سال آن دایره را طی میکند.
این دایره در حقیقت مدار حرکت انتقالی زمین را به دور کرهٔ خورشید مشخص میکند و در واقع طرح مدار زمین بر کرهٔ آسمان است یعنی دایرهای است که از تلاقی سطح مدار حرکت انتقالی زمین با کرهٔ آسمان که آن را اصطلاحاً فلک ثوابت نامیدهاند پیدا میشود.
[attachment=8:37u4ec3f]Picture3.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=7:37u4ec3f]Picture4.jpg[/attachment:37u4ec3f]
از زمانهای قدیم، دائرةالبروج را به ۱۲ بخش مساوی (هر بخش معادل ۳۰ درجه) تقسیم کردهاندولی امروزه برخی معتقدند که دایرةالبروج دارای 13بخش است بخش سیزدهم صورت فلکی حوا(مار افزای)است که در میان دو صورت فلکی عقرب و میزان وجود دارد. هر بخش از دایرة البروج اصطلاحاً یک برج نامیده میشود. حرکت انتقالی زمین به دور خورشید موجب میشود که در هر ماه از سال خورشیدی، خورشید ظاهراً درون یکی از این برجهای دوازدهگانه قرار بگیرد. گاهی اصطلاح برج با همین معنی در ارتباط با منطقةالبروج به کار میرود.
[attachment=6:37u4ec3f]Picture8.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=5:37u4ec3f]Astro_signs.JPG[/attachment:37u4ec3f]
1. حمل، قوچ
2. ثور، گاو
3. جوزا، دو پیکر
4. سرطان، خرچنگ
5. اسد، شیر
6. سنبله، دوشیزه
7. میزان، ترازو
8. حوا،مارافزای
9. عقرب، کژدم
10. قوس، کمانگیر
11. جدی، بزغالهٔ نر
12. دلو، آب کش
13. حوت، ماهی
در قدیم به جای واژهٔ صورت فلکی از معادل عربی آن یعنی برج استفاده میشده است. به همین دلیل هنوز هم چنین استفادهای از کلمهٔ برج صورت میگیرد.
اما باید به اختلاف این دو واژه توجه شود: صورت فلکی به مجموعهٔ چند ستاره که شکلی خاص را در ذهن بیننده القاء میکنند گفته میشود، در حالی که برج به هر یک از تقسیمات دوازدهگانهٔ دائرةالبروج اطلاق میگردد.
در جدول بالا نام ۱۲ برج دائرةالبروج آورده شده است. این نامها در اصل از ۱۲ صورت فلکی منطقةالبروج گرفته شده است. باید دانست که این نامگذاری بیش از دو هزار سال قدمت دارد و در حال حاضر به دلیل پدیدهای به نام تقدیم اعتدالین، ۱۲ صورت فلکی منطقةالبروج نسبت به ۱۲ برج همنام آنها در آسمان جابجا شده و تقریباً هر صورت فلکی به اندازهٔ یک برج (معادل ۳۰ درجه) به سمت شرق آسمان حرکت کرده است.
به علت زاویه داشتن محور کرهٔ زمین با محور حرکت انتقالی زمین، بین دائرةالبروج و استوای سماوی هم زاویهای به همان اندازهٔ '۲۶ °۲۳ وجود دارد. دو نقطهٔ تلاقی بین دائرةالبروج و استوای سماوی، اعتدال بهاری و اعتدال پائیزی نامیده میشوند. وقتی خورشید در نقطهٔ اعتدال بهاری (زاویهٔ صفر) قرار میگیرد، فصل بهار در نیمکرهٔ شمالی (و فصل پائیز در نیمکرهٔ جنوبی) آغاز میشود و وقتی خورشید در نقطهٔ اعتدال پائیزی (زاویهٔ ۱۸۰ درجه) قرار میگیرد، فصل پائیز در نیمکرهٔ شمالی (و فصل بهار در نیمکرهٔ جنوبی) آغاز میشود.
[attachment=4:37u4ec3f]Picture5.jpg[/attachment:37u4ec3f]
در روی استوای کرهٔ زمین (و در روی قطب شمال و قطب جنوب)، همواره نیمی از این دایرهٔ فرضی در آسمان قرار دارد. اما در هر نقطهٔ دیگر کرهٔ زمین، مقداری از این دایره که در آسمان قرار دارد در طول سال تغییر میکند که این تغییر معادل با تغییر طول روز و شب است.
نقاط انقلاب
نقاط انقلاب بر روی دایرة البروج دو نقطهای است که میل خورشید به هنگام عبور از آنها بیشترین اندازه شمالی و یا جنوبی (مثبت و یا منفی) را داراست. زمانی که خورشید دارای بیشترین میل به طرف شمال است به نام انقلاب تابستانی معروف است. عبور خورشید از این نقطه ، سرآغاز فصل تابستان در نیمکره شمالی (فصل زمستان در نیمکره جنوبی) است. وقتی خورشید دارای بیشترین میل به طرف جنوب بوده به انقلاب زمستانی موسوم است. این دو حالت عکس هم هستند.
ستارگان دور قطبی
در هر عرض جغرافیایی برخی از ستارگان طلوع و غروب میکنند، دیگران که ستارگان دور قطبی نامیده میشوند همواره بالای افق هستند. ستارگان دور قطبی را به شرط آنکه شرایط جوی اجازه دهد هر شب سال میتوان دید، اگر دخالت خورشید که نور روشن آن تشخیص نور ضعیف ستارگان را غیر ممکن میسازد نبود در طول روز نیز قابل مشاهده بودند. شماره ستارگان دور قطبی شمالی با عرض جغرافیایی تغییر میکند و با دوری از استوا افزایش مییابد. برای ناظری در 20 درجه شمالی ستارگان دب اکبر هم دور قطبی نیستند، طلوع و غروب میکنند و مدتی زیر افق میمانند، اما برای ناظری در 40 درجه شمالی ستارگان دب اکبر همه دور قطبی هستند. با شکل زیر می تونید تمام تعاریف و مفاهیم رو یکجا ببینید.
[attachment=3:37u4ec3f]Picture2.jpg[/attachment:37u4ec3f]
برای مشخصات اجرام نیز دو نوع مختصات به کار می رود که به سمت- ارتفاع و بعد - میل یا مختصات استوایی معروفند که در شکل زیر هر دو مشخص شده اند.
[attachment=2:37u4ec3f]Picture6.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=1:37u4ec3f]Picture7.jpg[/attachment:37u4ec3f]
مختصات استوایی
یکی از مجموعههای عمومی که برای معرفی مختصات سماوی بکار گرفته میشود، به نام مختصات استوایی است که بر اساس استوای سماوی بنا نهادهاند. مختصات شمال جنوب که معادل سماوی برای عرض روی «زمین» محسوب میشود به نام «میل» است و مانند عرض بر حسب درجه ( ۫ ) ، دقیقه ( ' ) و ثانیه ( " ) از صفر بر روی استوای سماوی تا 90 درجه در جنوب بر روی قطبین سماوی ، اندازه گیری میشود. کل دایره سماوی به 360 درجه تقسیم میگردد. یک درجه میتواند به 60 دقیقه کمانی ( َ' 60) و یک دقیقه کمان به 60 ثانیه کمانی ( " ) تقسیم شود.
مختصات شرقی ، غربی که معادل طول جغرافیایی بر روی زمین است به نام «بعد» ، خوانده شده که معمولاً در جهت شرقی به دور آسمان و بر حسب ساعت (h) ، دقیقه (m) و ثانیه (s) زمانی است که گاهی بر حسب درجه هم اندازه گیری میشود. از آنجا که زمین هر 360 درجه را در 24 ساعت طی میکند، لذا یک ساعت (1h) از بعد و از زمان ، معادل 15 درجه کمان ، یک دقیقه (1m) از بعد معادل 15 دقیقه ( '15 ) کمان و یک ثانیه ("ً1) بعد ، مساوی با 15 ثانیه ( "15) کمان است. «نقطه صفر» نقطهای است که خورشید (و در نتیجه دایرة البروج) استوای سماوی را درجریان عبور از جنوب به شمال در هر بهار قطع میکند که آن را «نقطه اعتدال بهاری» یا «ابتدای حمل» نیز گویند، زیرا در دوران یونان باستان خورشید در این زمان در صورت فلکی حمل بوده است.
این نقطه شباهت به گرینویچ روی زمین و نصف النهار دارد که از آن میگذرد و مبنای اندازه گیری طول جغرافیایی محسوب میشود. سامانه مختصات استوایی معمولاً برای بیان موقعیت اجرام ثابت فلکی بکار برده میشود. ستارگان و اجرام عمق آسمان در کاتالوگها با همین بعد و میل نسبت به یک زمان یا دوره معین ، نشان داده میشوند. این مختصات دارای تغییرات بسیار جزئی ، آن هم به علت حرکت تقدیمی زمین است . به یاد داشته باشید که سمت «شمال» و «جنوب» در کره سماوی به مفهوم در جهت شمال و جنوب قطبین سماوی قرار گرفتن است. «شرق» هم همیشه به معنای افق شرقی است.
برای اندازه گیری زوایا هم روشهایی وجود دارد که در یک مبحث دیگر به آن خواهم پرداخت.
حرکات ظاهری روزانه ستارگان
همه میدانند که خورشید به ظاهر در مشرق طلوع میکند قوسی را در آسمان میپیماید و در مغرب غروب میکند. ستارگان نیز به ظاهر قوسهایی را (از سمت شرقی افق به سمت غربی آن) در آسمان طی میکنند. یک دوران کامل 23 ساعت و 56 دقیقه و 4.09 ثانیه طول میکشد. این را به سهولت میتوان در یک شب صاف به کمک یک ساعت مچی خوب به تقریب ثابت کرد. این دوران شبانه روزی را با مشاهده صورتی چون دب اکبر میتوان بخوبی رصد کرد.
آبگردان دب اکبر ( البته در آینده بیشتر با صور فلکی آشنا خواهیم شد و فعلا ممکن است کمی برایتان مبهم باشد)
[attachment=0:37u4ec3f]Picture9.jpg[/attachment:37u4ec3f]
حرکت ظاهری سالانه ستارگان
این واقعیت که ستارگان یک گردش کامل را در کمتر از بیست و چهار ساعت انجام میدهند، بسیار مهم است. البته معنی آن این است که ستارگان در یک دوره بیست و چهار ساعته بیش از یک گردش کامل را میپیمایند. بنابراین ستارگان در سه دقیقه و 56 ثانیه باقیمانده دوران بعدی را شروع میکنند، این را میتوان با رصد اثبات کرد. ستاره ای که فرضاً در ساعت هشت شامگاه یکشنبه در افق پدیدار میشود، شامگاه روز بعد در ساعت هشت اندکی بالای افق خواهد بود. این ستاره در ساعت هشت شامگاه روز سه شنبه ارتفاع بیشتری از افق خواهد داشت و یک ماه بعد در ساعت هشت ستاره به مقدار قابل ملاحظهای از افق بالاتر خواهد بود.
سه ماه بعد ، در ساعت هشت بعد از ظهر ستاره به اندازه یک چهارم دایره از افق شرقی فاصله خواهد داشت. در پایان یک سال ستاره یک دایره ظاهری را کامل کرده است. این حرکت ستاره نیز حرکتی ظاهری و در نتیجه حرکت واقعی زمین حول خورشید است. زمین در حرکت انتقالی خود به دور خورشید یک گردش کامل را در دوازده ماه میپیماید. این حرکت ظاهری سالانه ستارگان بر صورتهای فلکی نیز حکم فرماست.
بدین طریق در ساعت هشت بعد از ظهر در مهر ماه ، آبگردان دب اکبر نزدیک افق و در وضعیتی است که دهانه کاسه رو به بالاست. سه ماه بعد در همان زمان به هنگام شب ، دسته آبگردان رو به پایین است. در ماه فروردین در همان شب دب اکبر ارتفاع زیادی از افق دارد و کاسه آبگردان در طرف چپ به نظر میرسد. در تیر ماه در همان ساعت شب کاسه آبگردان به طرف پایین است. بنابراین در مدتی برابر 365 روز دب اکبر 366 بار گردش ظاهری را انجام میدهد: 365 بار بر اثر دوران زمین به دور محورش و یک بار در نتیجه حرکت انتقالی زمین به دور خورشید.
برای اینکه با این مفاهیم راحتتر کنار بیایید می توانید با برنامه شبیه ساز زیر کار کنید و این مفاهیم رو باهاش شبیه سازی کنید. فقط برای اجرای اون نیاز به نصب فلش پلیر هم دارید.
You can see links before reply
و دوباره تاکید می کنم بهترین راه درک اینها تصور مفاهیم است.
پیشاپیش برای اینکه اشکال شما را سردر گم نکند باید بگویم که چون تصاویر را از مراجع مختلف برداشته ام به همین خاطر ممکن است زاویه دیدشان با هم متفاوت باشد پس دقت کنید زیاد مبهم نباشد باز اگر ابهامی بود بپرسید تا مشکا رفع بشود. به تجربه دیدم که همه در دید اول در این مبحث دچار مشکل می شوند که با کمی صحبت حل خواهد شد. این مبحث هم مبحث بسیار مهمی برای ادامه کارهاست.
***********************************************
از نظر علمی ما می دانیم که بر روی سیاره ای به نام زمین زندگی می کنیم که به دور خورشید می چرخد. منتها وقتی در حال رصد هستیم به نظر می آید که ما ثابت و بقیه اجرام در حال حرکت هستند. پس برای رصد زمین را در مرکز در نظر می گیریم و اجرام دیگر رو بر روی یک کره بسیار عظیم و در فاصله زیاد در نظر می گیریم که آن را کره سماوی می نامیم. با این کار فقط حرکات ظاهری کمی پیچیده تر به نظر می آیند !
تصور ستاره شناسان جدید از آسمان بر مبنای تصوری است که از پیشینیان به ارث رسیده است و آن عبارت از این است که آسمان را به صورت یک گنبد کروی در نظر میگیرند که در عرض آن خورشید ، ماه ، سیارات و ستارگان به سمت جلو حرکت میکنند. این گنبد صلب که در آسمان گسترش پیدا میکند کره سماوی نامیده میشود. این یک کره فرضی است و فواصل را نادیده گرفته و همه اجرام را فعلا در یک فاصله بر روی آن در نظر می گیریم ف همانطور که به چشم می آید.
[attachment=9:37u4ec3f]Picture1.jpg[/attachment:37u4ec3f]
انتهای قطبهای کره زمین دو نقطه را روی این کره قطع می کند که متناسب با قطب زمین به قطب شمال و قطب جنوب سماوی موسومند. نام ستاره قطبی از این واقعیت اخذ شده است که چون محور زمین را ادامه دهیم، آسمان را در نقطهای بسیار نزدیک به این ستاره قطع میکند! این ادامه محور زمین را محور عالم مینامند. محور عالم به فرض از بالا و پایین الی غیر النهایه ادامه دارد. بالا در اینجا به معنی فراتر از قطب شمال زمین و پایین به معنی آن سوی قطب جنوب زمین است. محور زمین صرفاً جزء کوچکی از محور عالم است. نقاطی را که در آن محور عالم آسمان را میشکافد به ترتیب قطب شمال سماوی و قطب جنوب سماوی نامند.
استوای سماوی
نقاطی بر کره سماوی که در نیمه راه قطبهای شمال و جنوب سماوی جای گرفتهاند معدل النهار (استوای سماوی) را تشکیل میدهند. معدل النهار دایرهای است فرضی به شعاع بی نهایت که در همان صفحه استوای زمین قرار گرفته است. این هر دو دایره مرکز واحدی دارند. راه دیگری برای تجسم استوای سماوی آن است که تصور کنیم شعاع استوای زمین پیوسته افزایش یابد تا آنکه این دایره بر سطح داخلی کره آسمان منطبق گردد.
دایرةالبروج دایرهای فرضی در آسمان است که ظاهراً (از دید ساکنان کرهٔ زمین) به نظر میآید که خورشید در مدت یک سال آن دایره را طی میکند.
این دایره در حقیقت مدار حرکت انتقالی زمین را به دور کرهٔ خورشید مشخص میکند و در واقع طرح مدار زمین بر کرهٔ آسمان است یعنی دایرهای است که از تلاقی سطح مدار حرکت انتقالی زمین با کرهٔ آسمان که آن را اصطلاحاً فلک ثوابت نامیدهاند پیدا میشود.
[attachment=8:37u4ec3f]Picture3.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=7:37u4ec3f]Picture4.jpg[/attachment:37u4ec3f]
از زمانهای قدیم، دائرةالبروج را به ۱۲ بخش مساوی (هر بخش معادل ۳۰ درجه) تقسیم کردهاندولی امروزه برخی معتقدند که دایرةالبروج دارای 13بخش است بخش سیزدهم صورت فلکی حوا(مار افزای)است که در میان دو صورت فلکی عقرب و میزان وجود دارد. هر بخش از دایرة البروج اصطلاحاً یک برج نامیده میشود. حرکت انتقالی زمین به دور خورشید موجب میشود که در هر ماه از سال خورشیدی، خورشید ظاهراً درون یکی از این برجهای دوازدهگانه قرار بگیرد. گاهی اصطلاح برج با همین معنی در ارتباط با منطقةالبروج به کار میرود.
[attachment=6:37u4ec3f]Picture8.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=5:37u4ec3f]Astro_signs.JPG[/attachment:37u4ec3f]
1. حمل، قوچ
2. ثور، گاو
3. جوزا، دو پیکر
4. سرطان، خرچنگ
5. اسد، شیر
6. سنبله، دوشیزه
7. میزان، ترازو
8. حوا،مارافزای
9. عقرب، کژدم
10. قوس، کمانگیر
11. جدی، بزغالهٔ نر
12. دلو، آب کش
13. حوت، ماهی
در قدیم به جای واژهٔ صورت فلکی از معادل عربی آن یعنی برج استفاده میشده است. به همین دلیل هنوز هم چنین استفادهای از کلمهٔ برج صورت میگیرد.
اما باید به اختلاف این دو واژه توجه شود: صورت فلکی به مجموعهٔ چند ستاره که شکلی خاص را در ذهن بیننده القاء میکنند گفته میشود، در حالی که برج به هر یک از تقسیمات دوازدهگانهٔ دائرةالبروج اطلاق میگردد.
در جدول بالا نام ۱۲ برج دائرةالبروج آورده شده است. این نامها در اصل از ۱۲ صورت فلکی منطقةالبروج گرفته شده است. باید دانست که این نامگذاری بیش از دو هزار سال قدمت دارد و در حال حاضر به دلیل پدیدهای به نام تقدیم اعتدالین، ۱۲ صورت فلکی منطقةالبروج نسبت به ۱۲ برج همنام آنها در آسمان جابجا شده و تقریباً هر صورت فلکی به اندازهٔ یک برج (معادل ۳۰ درجه) به سمت شرق آسمان حرکت کرده است.
به علت زاویه داشتن محور کرهٔ زمین با محور حرکت انتقالی زمین، بین دائرةالبروج و استوای سماوی هم زاویهای به همان اندازهٔ '۲۶ °۲۳ وجود دارد. دو نقطهٔ تلاقی بین دائرةالبروج و استوای سماوی، اعتدال بهاری و اعتدال پائیزی نامیده میشوند. وقتی خورشید در نقطهٔ اعتدال بهاری (زاویهٔ صفر) قرار میگیرد، فصل بهار در نیمکرهٔ شمالی (و فصل پائیز در نیمکرهٔ جنوبی) آغاز میشود و وقتی خورشید در نقطهٔ اعتدال پائیزی (زاویهٔ ۱۸۰ درجه) قرار میگیرد، فصل پائیز در نیمکرهٔ شمالی (و فصل بهار در نیمکرهٔ جنوبی) آغاز میشود.
[attachment=4:37u4ec3f]Picture5.jpg[/attachment:37u4ec3f]
در روی استوای کرهٔ زمین (و در روی قطب شمال و قطب جنوب)، همواره نیمی از این دایرهٔ فرضی در آسمان قرار دارد. اما در هر نقطهٔ دیگر کرهٔ زمین، مقداری از این دایره که در آسمان قرار دارد در طول سال تغییر میکند که این تغییر معادل با تغییر طول روز و شب است.
نقاط انقلاب
نقاط انقلاب بر روی دایرة البروج دو نقطهای است که میل خورشید به هنگام عبور از آنها بیشترین اندازه شمالی و یا جنوبی (مثبت و یا منفی) را داراست. زمانی که خورشید دارای بیشترین میل به طرف شمال است به نام انقلاب تابستانی معروف است. عبور خورشید از این نقطه ، سرآغاز فصل تابستان در نیمکره شمالی (فصل زمستان در نیمکره جنوبی) است. وقتی خورشید دارای بیشترین میل به طرف جنوب بوده به انقلاب زمستانی موسوم است. این دو حالت عکس هم هستند.
ستارگان دور قطبی
در هر عرض جغرافیایی برخی از ستارگان طلوع و غروب میکنند، دیگران که ستارگان دور قطبی نامیده میشوند همواره بالای افق هستند. ستارگان دور قطبی را به شرط آنکه شرایط جوی اجازه دهد هر شب سال میتوان دید، اگر دخالت خورشید که نور روشن آن تشخیص نور ضعیف ستارگان را غیر ممکن میسازد نبود در طول روز نیز قابل مشاهده بودند. شماره ستارگان دور قطبی شمالی با عرض جغرافیایی تغییر میکند و با دوری از استوا افزایش مییابد. برای ناظری در 20 درجه شمالی ستارگان دب اکبر هم دور قطبی نیستند، طلوع و غروب میکنند و مدتی زیر افق میمانند، اما برای ناظری در 40 درجه شمالی ستارگان دب اکبر همه دور قطبی هستند. با شکل زیر می تونید تمام تعاریف و مفاهیم رو یکجا ببینید.
[attachment=3:37u4ec3f]Picture2.jpg[/attachment:37u4ec3f]
برای مشخصات اجرام نیز دو نوع مختصات به کار می رود که به سمت- ارتفاع و بعد - میل یا مختصات استوایی معروفند که در شکل زیر هر دو مشخص شده اند.
[attachment=2:37u4ec3f]Picture6.jpg[/attachment:37u4ec3f]
[attachment=1:37u4ec3f]Picture7.jpg[/attachment:37u4ec3f]
مختصات استوایی
یکی از مجموعههای عمومی که برای معرفی مختصات سماوی بکار گرفته میشود، به نام مختصات استوایی است که بر اساس استوای سماوی بنا نهادهاند. مختصات شمال جنوب که معادل سماوی برای عرض روی «زمین» محسوب میشود به نام «میل» است و مانند عرض بر حسب درجه ( ۫ ) ، دقیقه ( ' ) و ثانیه ( " ) از صفر بر روی استوای سماوی تا 90 درجه در جنوب بر روی قطبین سماوی ، اندازه گیری میشود. کل دایره سماوی به 360 درجه تقسیم میگردد. یک درجه میتواند به 60 دقیقه کمانی ( َ' 60) و یک دقیقه کمان به 60 ثانیه کمانی ( " ) تقسیم شود.
مختصات شرقی ، غربی که معادل طول جغرافیایی بر روی زمین است به نام «بعد» ، خوانده شده که معمولاً در جهت شرقی به دور آسمان و بر حسب ساعت (h) ، دقیقه (m) و ثانیه (s) زمانی است که گاهی بر حسب درجه هم اندازه گیری میشود. از آنجا که زمین هر 360 درجه را در 24 ساعت طی میکند، لذا یک ساعت (1h) از بعد و از زمان ، معادل 15 درجه کمان ، یک دقیقه (1m) از بعد معادل 15 دقیقه ( '15 ) کمان و یک ثانیه ("ً1) بعد ، مساوی با 15 ثانیه ( "15) کمان است. «نقطه صفر» نقطهای است که خورشید (و در نتیجه دایرة البروج) استوای سماوی را درجریان عبور از جنوب به شمال در هر بهار قطع میکند که آن را «نقطه اعتدال بهاری» یا «ابتدای حمل» نیز گویند، زیرا در دوران یونان باستان خورشید در این زمان در صورت فلکی حمل بوده است.
این نقطه شباهت به گرینویچ روی زمین و نصف النهار دارد که از آن میگذرد و مبنای اندازه گیری طول جغرافیایی محسوب میشود. سامانه مختصات استوایی معمولاً برای بیان موقعیت اجرام ثابت فلکی بکار برده میشود. ستارگان و اجرام عمق آسمان در کاتالوگها با همین بعد و میل نسبت به یک زمان یا دوره معین ، نشان داده میشوند. این مختصات دارای تغییرات بسیار جزئی ، آن هم به علت حرکت تقدیمی زمین است . به یاد داشته باشید که سمت «شمال» و «جنوب» در کره سماوی به مفهوم در جهت شمال و جنوب قطبین سماوی قرار گرفتن است. «شرق» هم همیشه به معنای افق شرقی است.
برای اندازه گیری زوایا هم روشهایی وجود دارد که در یک مبحث دیگر به آن خواهم پرداخت.
حرکات ظاهری روزانه ستارگان
همه میدانند که خورشید به ظاهر در مشرق طلوع میکند قوسی را در آسمان میپیماید و در مغرب غروب میکند. ستارگان نیز به ظاهر قوسهایی را (از سمت شرقی افق به سمت غربی آن) در آسمان طی میکنند. یک دوران کامل 23 ساعت و 56 دقیقه و 4.09 ثانیه طول میکشد. این را به سهولت میتوان در یک شب صاف به کمک یک ساعت مچی خوب به تقریب ثابت کرد. این دوران شبانه روزی را با مشاهده صورتی چون دب اکبر میتوان بخوبی رصد کرد.
آبگردان دب اکبر ( البته در آینده بیشتر با صور فلکی آشنا خواهیم شد و فعلا ممکن است کمی برایتان مبهم باشد)
[attachment=0:37u4ec3f]Picture9.jpg[/attachment:37u4ec3f]
حرکت ظاهری سالانه ستارگان
این واقعیت که ستارگان یک گردش کامل را در کمتر از بیست و چهار ساعت انجام میدهند، بسیار مهم است. البته معنی آن این است که ستارگان در یک دوره بیست و چهار ساعته بیش از یک گردش کامل را میپیمایند. بنابراین ستارگان در سه دقیقه و 56 ثانیه باقیمانده دوران بعدی را شروع میکنند، این را میتوان با رصد اثبات کرد. ستاره ای که فرضاً در ساعت هشت شامگاه یکشنبه در افق پدیدار میشود، شامگاه روز بعد در ساعت هشت اندکی بالای افق خواهد بود. این ستاره در ساعت هشت شامگاه روز سه شنبه ارتفاع بیشتری از افق خواهد داشت و یک ماه بعد در ساعت هشت ستاره به مقدار قابل ملاحظهای از افق بالاتر خواهد بود.
سه ماه بعد ، در ساعت هشت بعد از ظهر ستاره به اندازه یک چهارم دایره از افق شرقی فاصله خواهد داشت. در پایان یک سال ستاره یک دایره ظاهری را کامل کرده است. این حرکت ستاره نیز حرکتی ظاهری و در نتیجه حرکت واقعی زمین حول خورشید است. زمین در حرکت انتقالی خود به دور خورشید یک گردش کامل را در دوازده ماه میپیماید. این حرکت ظاهری سالانه ستارگان بر صورتهای فلکی نیز حکم فرماست.
بدین طریق در ساعت هشت بعد از ظهر در مهر ماه ، آبگردان دب اکبر نزدیک افق و در وضعیتی است که دهانه کاسه رو به بالاست. سه ماه بعد در همان زمان به هنگام شب ، دسته آبگردان رو به پایین است. در ماه فروردین در همان شب دب اکبر ارتفاع زیادی از افق دارد و کاسه آبگردان در طرف چپ به نظر میرسد. در تیر ماه در همان ساعت شب کاسه آبگردان به طرف پایین است. بنابراین در مدتی برابر 365 روز دب اکبر 366 بار گردش ظاهری را انجام میدهد: 365 بار بر اثر دوران زمین به دور محورش و یک بار در نتیجه حرکت انتقالی زمین به دور خورشید.
برای اینکه با این مفاهیم راحتتر کنار بیایید می توانید با برنامه شبیه ساز زیر کار کنید و این مفاهیم رو باهاش شبیه سازی کنید. فقط برای اجرای اون نیاز به نصب فلش پلیر هم دارید.
You can see links before reply
و دوباره تاکید می کنم بهترین راه درک اینها تصور مفاهیم است.